نوشته شده توسط : ali
 
 
از احساسات و عواطف لازم برخوردار باشید و دید موفق خود را بین سایر اعضا به اشتراک قرار بدهید

در دنیای رقابتی امروز و دریک گروه موفق دیگر روش‌های سنتی پاسخگو نیستند. اعضای تازه وارد به تیم نیاز دارند تا مهارت‌های متفاوت خود را با نیاز‌های گروه هماهنگ بکنند، چرا که‌ برخلاف بنیانگذاران گروه‌ آن‌ها نیاز بیشتر به حقوق‌ و درآمد دارند.

در این مقاله قصد داریم تا تمام گام‌های مهمی که باعث موفقیت و جذاب باقی‌ماندن یک گروه می‌شود را بررسی کنیم. پس با زومیت همراه باشید:

۱. از احساسات و عواطف لازم برخوردار باشید و دید موفق خود را بین سایر اعضا به اشتراک قرار بدهید.هدف  و کار شرکت باید به اندازه کافی برای تمامی اعضا بزرگ و قابل احترام باشد و برای خودتان توضیح بدهید که چرا من اینجا هستم و وظیفه و انتظار از خودم چیست. به همین دلیل انتخاب اعضایی با این ویژگی‌ها بسیار مهم است، مخصوصا برای شرکت‌هایی با سابقه کمتر از 3 سال این انتخاب کارکنان از اهمیت بالایی برخوردار است.

۲. از تمامی متقاضیان کاردر شرکت و همچنین کارکنان کنونی شرکت بپرسید که چرا‌ اینجا هستند و دنبال چه چیزی می‌گردند، به آن‌ها بگویید در یک دوره 3 تا 6 ماهه چه چیزی  از آن‌ها می‌خواهید. یادآوری کنید که آن‌ها هستند که باید برای باقی‌ماندن در این گروه تلاش کنند. این جمله را در محیط کار نصب کنید که: «کارکنان باید آن‌چنان عمل کنند که همانند اعضای تازه وارد دائما در حال یادگیری و برای آن‌ها الگوی خوبی باشند».

۳. به عنوان یک مدیر به کارکنان شرکت چیزهایی بدهید که سایر دوستان آنها در شرکت‌های رقیب دراختیارشان قرار نمی‌دهند، نظیر حس مسئولیت پذیری, مشاوره, اعتماد به نفس, لذت بردن، تفریح  و حس خوب ارتباط مناسب اجتماعی. به آن‌ها حسی القا کنید که در جای دیگری تجربه نکرده‌اند، مثل: احترام, تشویق کردن, حس مهم بودن به خصوص برای اعضای جوان گروه، حتی شده با خانواده آن‌ها در مورد مشکلات موجود صحبت کنید.

۴. هرگز از گسترش دادن دانش خود نترسید شاید این کار در ابتدا سخت باشد اما داشتن دانش به معنی قدرت داشتن است.به کارکنان خود دانش عمومی در مورد کاری که می‌خواهید داشته باشید، بدهید این کار باعث گسترش روند توسعه‌ای شرکت خواهد شد.

۵. بسیار از عبارت متشکرم استفاده کنید. وقتی شما این عبارت را مکررا برای کارکنان به کار می‌برید آن‌ها احساس مهم بودن می‌کنند و کیفیت کار به مراتب بالا می‌رود.

۶. تمامی اعضا را با نام کوچک بشناسید و آن ها را با این نام خطاب قرار بدهید. در هربار ملاقات  با  آن‌ها کار آن‌ها را چک کنید و وظیفه  و مسیر پیشرفت را به آن‌ها یادآوری کنید، این کار باعث می‌شود که آن‌ها حس با ارزش بودن و مورد توجه بودن داشته باشند.

۷. همواره بگویید کار می‌کنم با و نه برای کسی! چرا که این گفتار شائبه ایجاد می‌کند و شما حتی برای سخنگو یا همکار صمیمی خود هم بگویید که وی با من کار می‌کند  و نه برای من. با اینکار به وی حس باارزش بودن و شخصیت داشتن داده‌اید.

۸. در شرکت همواره جلسات ملاقات  و  مشورت منظمی را برگزار کنید و در این جلسات همیشه شما سخنران نباشید بلکه فرصت سخنرانی را برای همه اعضا درمورد اهداف و نحوه پیشرفت وظایف بدهید، سعی کنید در این جلسات به افرادی که در کار خود موفق‌تر ظاهر شده‌اند جوایزی را اهدا کنید و مورد تشویقشان قرار دهید.

۹. همواره این را به یاد داشته باشید که شما یک رهبر هستید و نیاز به همکاری کارکنان دارید، برای اینکار نیاز دارید تا هرکدام از کارکنان را از نزدیک حس کنید و آن‌ها نیز وجود شما و توجه شما را ببینند و باور کنند.یکی از راهکار‌های بسیار مناسب این است که هر صبح برنامه صبحانه با کارکنان برقرار باشد.

۱۰. به کارکنان شرکت یادآوری بنمایید که نحوه سوددهی و انجام پروژه‌های شرکت چه اهمیتی دارد. آن‌ها باید بدانند در صورت موفقیت شرکت آن‌ها نیز سهمی از این موفقیت دارند و نحوه پرداخت حقوق و پیشرفت آنها وابسته به موفقیت و سوددهی شرکت است، در نتیجه باید در به ثمر رساندن این نتیجه تلاش کنند.

شما نیز دیدگاه ‌های خود را در مورد موفقیت و راه‌های داشتن یک گروه موفق با ما درمیان بگذارید.


:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
برخی از افراد برای بازسازی عزم راسخ دارند. با شنیدن این کلمه نمی‌ترسند و هرگز صحنه را ترک نمی‌کنند. وجود آنها برای شرکت ضروری و واجب است.

هر کسب‌ و کاری ممکن است در دوره‌هایی دچار تغییرات ساختاری شود. در برخی از شرکتها این کار هر چند سال انجام می‌شود و برخی دیگر هرساله و برخی دیگر به نظر می‌رسد همیشه درحال بازسازی و تغییر می‌باشند.

برخی از افراد برای بازسازی عزم راسخ دارند. با شنیدن این کلمه نمی‌ترسند و هرگز صحنه را ترک نمی‌کنند. وجود آنها برای شرکت ضرروی و واجب است.

پنج نکته کلیدی برای اینکه به فرد ضرروی برای سازمان خود تبدیل شوید

در مورد این موضوع داستانی را برای شما نقل می‌کنیم:

یک شرکت بزرگ چند آدمخوار استخدام کرد. مدیر منابع‌انسانی در جلسه معارفه به آنها گفت: " شما اکنون عضو تیم ما هستید و از تمام مزایای معمول برخوردارید، می‌توانید به کافه تریا بروید و هر چیزی که می‌خواهید بخورید، اما لطفا دیگر کارکنان را نخورید."

آدمخوارها نیز قول دادند که این کار را نخواهند کرد.

چند هفته بعد رئیس پیش آدمخوراها رفت و گفت " شما کارکنان بسیار خوبی هستید و من از شما راضی هستم اما یکی از منشی‌های ما ناپدید شده است. آیا شما می‌دانید چه اتفاقی برای او افتاده؟" آدمخوارها با تکان سر پاسخ منفی دادند.

بعد از اینکه رئیس شرکت رفت، رهبر آدمخوارها با عصبانیت از آنها پرسید: " کدام یک از شما احمقها این منشی را خورده است؟" یکی از آنها مرددانه دست خود را بالا برد. رئیسشان به او گفت: " ای احمق، هفته‌ها است که ما فقط مدیران را خورده‌ایم و هیچکس متوجه چیزی نشده، اما حالا تو با خوردن یک فرد مهم همه چیز را خراب کردی."

آیا شما برای شرکتی که در آن کار می‌کنید ضرروی هستید؟ آیا اگر از آنجا بروید جای خالی شما را کسی احساس خواهد کرد؟

بیشتر افراد وقتی کلمه مخوف "بازسازی" را می‌شنوند ترس بر آنها چیره می‌شود و به این فکر می‌کنند که " آیا من از کار برکنار خواهم شد؟" و پس از دچار افکاری می‌شوند مثلا اینکه " چه کسی من را استخدام خواهد کرد؟ و من قسط وام و هزینه‌های ماشین، و غیره خود را چه کنم."
چگونه می‌توانیم مطمئن شویم که فرد مهمی در سازمان خود هستیم؟ چه کاری می‌توانیم انجام دهیم تا در بهترین موقعیت برای ماندن در شرکت باشیم؟ چگونه می‌توانید یکی از افراد ضروری برای شرکت خود باشیم؟

در اینجا پنج نکته کلیدی برای تبدیل شدن به یک عضو ضروری از سازمان خود را باهم مرور می‌کنیم:

1. این طرز فکر را در خود پرورش دهید که تغییر باعث ایجاد فرصت خواهد شد

یک خرد باستانی حک‌شده در واژگان چینی وجود دارد. ایدئوگرام چینیها برای بحران متشکل از دو بخش جداگانه است. یکی به معنی خطر است و دیگری به معنی فرصت. ترجمه مناسب برای آن این است که بحران یک فرصت خطرناک است. هنگامی که با یک بحران روبرو می‌شوید، باید هم خطر و هم فرصت را شناسایی کنید. اغلب خطر آشکارتر است، در حالی که ممکن است فرصت پنهان باشد. اما باید به یاد داشته باشیم که همانند خطر به دنبال شناسایی فرصتها نیز باشیم. بحران، پتانسیل هر دو را دارد.

در مطالعه صدها نفر از افراد مشهور، اعم از سیاستمداران، ورزشکاران، افراد حوزه کسب‌وکار و رهبران معنوی، متوجه شده‌ام که بحران برای هر فردی به نحوی پیش می‌آید. کسانی که از میان بحران عبور می‌کنند و آن را به عنوان یک فرصت برای تغییر و رشد می‌بینند، بهتر و قویتر می‌شوند. آنها به موقعیتهایی دست می‌یابند که اگر بحران نبود هرگز به آن نمی‌رسیدند. والت دیزنی استاد خلاقیت این مفهوم را بسیار زیبا بیان می‌کند: " ممکن است زمانی که اتفاق میفتند آن را درک نکنید اما شاید یک ضربه بهترین اتفاق دنیا برای شما باشد."
 
2. بیش‌ازحد بر روی سمت و موقعیت شغلی تمرکز نکنید بلکه به مهارتهایی که خواهید آموخت توجه کنید

امروزه اکثر مردم می‌دانند که وفاداری در کسب و کار نسبت به گذشته بسیار کم شده است. زمانی بود که شرکتها یک مسیر شغلی برای شما داشتند. شما می‌توانستید با مدیر خود ملاقات کنید و او به شما می‌گفت که چه مسیری را طی خواهید کرد و در چه زمانی کجا خواهید بود.

اما امروزه شما مدیر خود هستید و خودتان باید مسیرشغلی خود را به سمت شغل رویائی خود برنامه‌ریزی کنید. بنابراین، مهم است که مهارتهای موردنیاز را در نظر بگیرید.

شما باید کار را پیش از آنکه عنوان آن به شما داده شود انجام دهید. به عبارت دیگر، اگر می‌خواهید یک مدیرفروش موفقی شوید، باید مهارتهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری و علوم مورد نیاز برای یک مدیرفروش موفق بودن را در خود پرورش دهید. باید تحصیلات مرتبطی داشته باشید، باید مانند یک مدیرفروش شایسته لباس بپوشید، مانند یک مدیرفروش شایسته رفتار کنید و حرف بزنید و زمانی که تجربه کافی بدست آوردید، مطمئن باشید که کسی خواهد گفت که " به نظر من او می‌تواند مدیرفروش فوق‌العاده باشد."

3. ایجاد روابط با تصمیم‌گیرندگان کلیدی

تنها اینکه چه می‌دانید مهم نیست بلکه اینکه چه کسانی را می‌شناسید نیز مهم است. همه ما افرادی را دیده‌ایم که از طریق آشنایی و ارتباط با تصمیم‌گیرندگان کلیدی سازمانی تمام نردبان ترقی را در آن سازمان طی کرده‌اند.

مربیان فوتبال را در نظر بگیرید: آنها تیم خود را ایجاد می‌کنند و سالها با بازیکنان تمرین و بازی می‌کنند، و سپس آنها خود مربی همان باشگاه یا دیگری می‌شوند. حال آنها اولین کاری که آنها انجام می‌دهند چیست؟ آنها نیز تلاش می‌کنند تا از بازیکنان کلیدی خود برای راه‌اندازی و پیشرفت باشگاه جدیداستفاده کنند. قطعاً آنها در واقع کلیشه‌های مثبتی هستند. خیلی مواقع اگر یکی از آنها به باشگاهی بقیه نیز می‌روند و در نتیجه برخی از مربیان و بازیکنان کلیدی در تمام مسیر کاری و زندگی خود باهم همراه هستند و باهم حرکت می‌کنند.

چرا؟ زیرا همانطور که بازیکنان فکر می‌کنند که مربی تیم باعث موفقیت آنها شده است، مربی تیم نیز فکر می‌کند که بازیکنان به او برای موفقیت کمک کرده‌اند. آنها یک تیم قوی هستند، و باهم احساس قدرت می‌کنند.

4. توانایی خود برای به انجام رساندن امور را به نمایش بگذارید

این روابط کلیدی چگونه ایجاد می‌شوند؟ در واقع شما آنها را با کار بر روی پروژه‌ها همراه با ذینفعان کلیدی و تکمیل مهارتهای آنان بدست می‌آورید.

مدیرارشد یک شرکت تجربه خود را در این رابطه اینگونه نقل می‌کند: " سالهای بسیاری من این فرصت را داشتم که برای رهبران بسیار بزرگی کار کنم اما برای آنها حتی مدیریت پروژه نهار ظهرشان هم بسیار سخت بود. و من نیز در طوفان فکری و ارائه ایده‌های جدید و خلاقانه موفق نبودم. بسیاری از مواقع من ایده خام و اصلی پیشنهادات آنان را می‌گرفتم و با پرورش آن، آن را به یک ایده بالغ و کامل تبدیل می‌کردم و آن را اجرایی می‌کردم."

در پروژه‌ها، دو بخش کلیدی وجود دارد- سخنرانان و عمل‌کنندگان. اگر ذینفعان کلیدی سخنران هستند، شما باید عمل‌کننده باشید. اگر شما عمل‌کننده کلیدی برای ذینفعان کلیدی هستید، شما برای آنها ضرروی هستید و به این زودی‌ها جایی نمی‌روید، آنها به شما برای پیشرفت پروژه‌های خود نیاز دارند.
 
5. با همه با احترام رفتار کنید

تنها مدیریت خوب مهم نیست، بلکه نحوه رفتار با همکاران، اعضای تیم و زیردستان نیز اهمیت زیادی دارد. شما نمی‌دانید که ممکن است در آینده با چه کسانی یا برای چه کسانی کار کنید، بنابراین با افراد طوری رفتار کنید که می‌خواهید با شما رفتار شود و زمانی که کسی به شما اعتماد می‌کند پاسخ اعتماد آنها را بدهید. یک مدیر ارشد در یک شرکت جهانی فناوری اطلاعات می‌گوید که " من به ایجاد احساس خوب در تعامل با افراد معتقد هستم."

در کنار دیگر نکاتی که گفتیم، این مورد باعث می‌شود که روابط خوبی با تصمیم‌گیرندگان ایجاد کنید تا متحدان و حامیانی را برای شما در شرکت به ارمغان خواهد آورد. هنگامی که شرایط کسب‌وکارها بد می‌شود و آنها می‌خواهند افرادی را حذف کنند، اگر چنین روابطی را ایجاد کرده باشید و ثابت کرده باشید که می‌توانید کار خود را باکیفیت انجام دهید مطمئنا جزء این لیست نخواهید بود.


:: بازدید از این مطلب : 32
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
زمانی که شما لقب یک کارآفرین یا تاجر موفق را به افتخارات خود می افزایید به این معنی است که هرنوع استعداد و مهارت‌ بازرگانی را در خود پرورش داده‌اید.

 زمانی که شما لقب یک کارآفرین  یا  تاجر موفق را به افتخارات خود می افزایید به این معنی است که هرنوع استعداد و مهارت‌ بازرگانی را در خود پرورش داده‌اید. دراین مقاله قصد داریم تا 5 مورد از مطمئن ترین مهارت‌ هایی که برای موفقیت لازم است رابرای شما بیان نماییم پس با زومیت همراه باشید.

این مهارت‌ها‌ می‌توانند‌‌ مهارت در فروشندگی یا ارتباطات اجتماعی یا حتی مهارت‌های عامیانه دستفروشی برای جلب مشتری باشند.

۱. فروش

این مهارت بیشتر از آن که یک مهارت‌ هوشی باشد بستگی به تسلط داشتن به تکنیک‌های فروش دارد.گذشته از این ها بازاریابی که بارها در این حوزه بیان می‌شود به معنی کشاندن مشتریان به سمت خرید محصولات شما است، اما مهارت فروشندگی به معنی نگه داشتن پول در حسابتان و ادامه دادن روند بازاریابی و تولید پول است‌. به همین دلیل تعجب آور نیست که اغلب کارآفرینان‌ موفق پیشینه فروشندگی داشته‌ باشند.

۲. برنامه‌ریزی

ممکن است شما قدمی را بردارید که بعد‌ها خود را به خاطر آن سرزنش کنید، به همین دلیل برنامه‌ریزی برای آینده و اهداف نقش کلیدی را بازی می‌کند. برنامه‌ای ایده‌آل است که متناسب با واقعیت‌‌ها و توانمندی‌‌های موجود باشد و فاکتور‌هایی نظیر زمان و بودجه را در نظر بگیرد.

۳. ارتباطات

مهارت نحوه ایجاد ارتباط از پایه‌ای‌ترین اصول در تجارت است. ارتباطات به این معنی است که شما تا چه اندازه می‌‌توانید با نحوه ارتباط خود با کارکنان، صداقت و شرف‌ کاری را در آنها افزایش دهید، چقدرمشتریان را راغب کنید که بار‌ها و بار‌ها برای خرید‌ محصولات شما بیایند و با جذب سرمایه‌‌گذاران و استفاده از هر وسیله‌‌ای برای افزایش درآمد خود اقدام کنید. شاکله اصلی این مهارت‌، شامل نحوه تعامل مناسب شما با سرمایه‌گذاران  و روابط‌ بازرگانی است که به عنوان یک‌ راه مطمین برای پیشرفت تلقی می‌گردد.

۴. تمرکز برمشتری

کارآفرینان موفق تمرکزشان را بر روی مشتریان خود نگه می‌دارند. آن‌ها هیچوقت فراموش نمی‌‌کنند که همه تلاششان برای فروش محصول یا‌ خدمات خود است، پس به‌‌ هرمشتری به عنوانی فرصتی برای فروش محصولات نگاه می‌‌کنند و قدر مسلم از اولویت‌هایشان، گذاشتن زمان برای مشتری و جلب نظر و رضایت وی است و به تمام شکایات و نارضایتی‌‌ها به شایستگی پاسخ می‌‌هند.

۵. کنجکاوی

بهترین مهارتی که هر کارآفرین می‌‌تواند داشته باشد، داشتن حس کنجکاوی است. این حس به شما کمک می‌کند که رقبا را کنترل کنید و از تکنولوژی‌های جدید برای افزایش رضایتمندی مشتریان خود استفاده کنید. شما برای موفقیت محکوم هستید به تمام موفقیت‌ها و اهداف ممکن فکر کنید و بدانید که دست یافتن به هیچ کاری غیرممکن نیست!


:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
اولین قدم برای برنامه ریزی مالی و بودجه بندی حقوق ماهیانه این است که میزان درآمد ماهیانه خود را محاسبه کنید.

بودجه بندی حقوق ماهیانه به گونه ای که بتوانیم با آن به خرید مایحتاج زندگی بپردازیم و همچنین هزینه های ثابت ماهیانه مثل هزینه ی شارژ و آب و برق و گاز را بپردازیم از دغدغه های مهم در زندگی محسوب میشود. حقوق ماهیانه باید علاوه بر هزینه ها بتواند به پس انداز هم کمک کند بنابراین مدیریت آن و بودجه بندی که با برنامه ریزی انجام میشود کمک میکند تا بهتر بتوانم از حقوق ماهیانه استفاده کنیم. بودجه بندی برای خرید و همچنین برای حقوق ماهیانه میتواند از هدر دادن پول و خرید کالاهای غیر ضروری جلوگیری کند. برنامه ریزی مالی در زندگی اهمیت زیادی دارد مخصوصا برنامه ریزی که روی اصول باشد و باعث شود که کمتر با بحران مالی مواجه شویم.

اولین قدم برای برنامه ریزی مالی و بودجه بندی حقوق ماهیانه این است که میزان درآمد ماهیانه خود را محاسبه کنید ممکن است علاوه بر شغل و کار اصلی خود شغل دوم هم داشته باشید پس باید میزان کل درآمد ماهیانه را محاسبه کرده و آن را یادداشت کنید. با استفاده از یک جدول میتوانید هزینه های مختلف را از هم تفکیکی کنید مثلا هزینه های ثابت که باید هر ماه پرداخت شوند و هزینه های دیگری که هر چند وقت یکبار برای آنها پولی پرداخت میکند.

مثلا هزینه های مربوط به مالیات و عوارض شهرداری هزینه هایی هستند که سالیانه محاسبه میشوند بنابراین همیشه از قبل برای آنها برنامه ریزی کنید تا بودجه ی کافی برای پرداخت ان را داشته باشید. نیمی از هزینه ها در زندگی میتوانند با صرفه جویی کاهش پیدا کنند مخصوصا در مصرف انرژی میتوانیم با صرفه جویی کردن مبلغی را که بابت این هزینه ها پرداخت میکنیم در قسمت های دیگر مورد استفاده قرار دهیم.

اگر ماهیانه خرید انجام میدهید حتما باید یک بودجه برای آن در نظر بگیرید خرید کالاهای بزرگ نیاز به پس انداز دارد پس با صرفه جویی میتوانیم به پس انداز کردن هم کمک کنیم تا بتوانی کالاهایی ار که قیمت های بالاتری دارند را هم تهیه کنیم. گاهی اوقات کالاهایی که مورد نیاز ما نیستند نه تنها باعث هدر دادن پول میشوند بلکه باعث میشود که نتوانیم هزینه های ضروری را بپردازیم.

عادت های بد پول خرج کردن را با بودجه بندی برطرف کنید. هزینه های ثابت دیگری مثل اجاره، قسط و بازپرداخت وام ها هزینه های مهم هستند که میتوان با صرفه جویی در دیگر هزینه ها پرداخت این مبالغ را آسان تر نمود. همیشه اهداف مالی خود را در نظر بگیرید مثلا برای خرید کالاهایی که در ماه های آینده برای آن برنامه ریزی کردید از قبل باید مقداری پس انداز کرده باشید مخصوصا کالاهای مهمتر و یا با قیمت بالاتر اگر جزئی از اهداف شما هستند باید از قبل برای آنها برنامه ریزی مالی انجام شود.

هزینه های تحصیل نیز بخشی از هزینه هایی است که باید پرداخت شوند خیلی از اوقات میتوان با پس اندازی که از قبل داشتیم کمک هزینه ای را برای اهداف تحصیلی خود در نظر بگیریم در این صورت با یک برنامه ریزی خوب هم به کار و فعالیت برای درآمد زایی مشغول میشویم و هم به اهداف تحصیلی خود هم میرسیم.

همیشه مدیریت مالی و برنامه ریزی مالی در زندگی به ما کمک میکند تا کمتر دچار بحران مالی شویم بودجه بندی حقوق ماهیانه برای هر کالایی که مورد نیاز ماست باعث میشود هم خرید بهتر انجام دهیم و هم از هد دادن پول خود برای خریدهای غیر ضروری جلوگیری کنیم و در نهایت اگر مقدار اندکی از درآمد ماهیانه هم وجود داشته باشد آن را پس انداز کنیم.


:: بازدید از این مطلب : 33
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
با نگاهی اجمالی به صفحه نیازمندی های روزنامه، آگهی استخدام برای حرفه هایی مانند: بازاریاب، مدیرفروش، مسئول فروش، کارشناس فروش و… را ملاحظه خواهید کرد

۱ – مشخص کنید در چه حوزه ای تصمیم به فعالیت دارید
شرکت ها یا مجموعه هایی که متقاضی بازاریاب می باشند چند نوع می باشند:
الف – شرکت هایی که محصولی را تولید و توزیع می کنند؛ در این شرکت ها برای یک یا چند نوع کالا بازاریابی می گردد. البته اگر کالایی که قرار است بازاریابی شود دارای برند معتبر و شناخته شده ای باشد کار ساده تر است اما بازاریابی و فروش محصول شرکت های نوپا که به تازگی وارد بازار شده اند زمان و انرژی بیشتری می طلبد. البته باید خاطرنشان کنم که به طور معمول شرکت های نو بنیان سهم بیشتری از مبلغ فروش را به بازاریاب ها اختصاص می دهند.

ب – بعضی شرکت های دیگر شرکت های تبلیغاتی می باشند که کار ساخت بولتن ها و بروشورهای تبلیغاتی و طراحی کاتالوگ و برگزاری سمینار و همایش های مختلف را بر عهده دارند. در این شرکت ها بخشی از فعالیت بازاریابان به صورت بازاریابی تلفنی است.

ج – شرکت های دیگر شرکت هایی می باشند که یک خدمت را به مشتری ارائه می دهند و برای خدمات خود به دنبال مشتری می گردند. کار بازاریابی خدمات این شرکت ها مشکل تر است. زیرا در بخش بازاریابی یک کالا، شما با یک سخت افزار روبه رو میباشید که ملموس و شناخت و پیش بینی عملکرد آن ساده تر است اما معرفی یک خدمت و شناساندن آن به مشتری تا حدی دشوارتر است. مانند بعضی خدمات آموزشی، بهداشتی، درمانی و…

۲ – توجه داشته باشید که اگر به محصول یا خدمتی علاقه مند باشید راحت تر و بهتر آن را بازاریابی خواهید کرد. چرا که برای شناخت بیشتر آن مشتاق تر خواهید بود و با عشق و علاقه مضاعفی آن را معرفی می کنید.

۳ – یک اصل کلی در کسب و کار وجود دارد و آن این که : همواره « امنیت شغلی » و « میزان درآمد » با یکدیگر رابطه عکس دارند. کارهایی مانند بازاریابی کارهای پر ریسکی می باشند که اگرچه درآمد بالایی دارند اما امنیت شغلی کمی دارند پس اگر امنیت شغلی برایتان مهم است برای رفع این مشکل مبلغی را به عنوان درآمد ثابت به کارفرمای خود پیشنهاد کنید و مابقی را می توانید به صورت درصدی بگیرید.

۴ – برای یافتن کار عجله نکنید گزینه ها و شرایط مختلف را بررسی کنید زیرا متاسفانه امروزه بعضی شرکت ها بازاریاب ها را مورد استثمار کاری قرار می دهند. تا حد امکان با اشخاص و شرکت های معتبر کار کنید.

۵ – وقتی وارد بازار کار شدید تا جایی که می توانید داده جمع کنید. در بازاریابی مهم ترین گنج شما داده هایی می باشند که به صورت اطلاعات در می آیند و بعدها و به صورت مداوم می توانیداز آن ها استفاده کنید.

همیشه با برنامه جلو بروید و برنامه ها و نقشه هایتان را مکتوب کنید از تغییر نهراسید و از تمامی اشخاص و موقعیت های مختلف در محیط کارتان چیزی بیاموزید.


:: بازدید از این مطلب : 33
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
انسان هاي خلاق نسبت به احساسات خود و ديگران بسيار حساس هستند. ما از احساسات خود براي برقراري رابطه با افراد در محل كار استفاده مي كنيم.


ما دائما به خود اطمينان مي دهيم كه وظيفه مان در زندگي، رسيدن به چيزي است كه به دنبالش هستيم.
ام بی ای نیوز: انسان هاي خلاق نسبت به احساسات خود و ديگران بسيار حساس هستند. ما از احساسات خود براي برقراري رابطه با افراد در محل كار استفاده مي كنيم. ما دائما به خود اطمينان مي دهيم كه وظيفه مان در زندگي، رسيدن به چيزي است كه به دنبالش هستيم. ما همواره تلاش مي كنيم تا خود را با افكار، مشاهدات و احساساتمان وفق داده و به آن ها پاسخ دهيم. اين مهارت هاي مشابه مي توانند در طول مذاكرات به كمك ما بيايند، اما به ندرت اين اتفاق خواهد افتاد.

مشكل اين است كه درك و احساس ما از واكنش هاي ديگران منجر به ايجاد نوعي حس ناامني در خود مي شود. در نتيجه، در موقعيت هاي پر استرس كه البته مذاكرات نيز از همين نوع هستند، سيل نگراني راه خواهد افتاد. اگر مواظب نباشيم، غرق شده و احساساتي ناخواسته، زماني در ما بروز مي كند كه نياز به تمركز و شفافيت داريم. حين مذاكره نقاط ضعف ما مشخص مي شوند.

در زير فرمول مذاكره براي افراد خلاق ارائه شده است:

1. انتظار نگراني را داشته باشيد

هميشه اين جمله را با خود تكرار كنيد كه اين مذاكرات پر استرس خواهد بود. نگراني به معناي آن است كه بايد به گفتگو ها دقت كنيد.

2. موفقيت هاي خود را به ياد بياوريد

قبل از برخورد، موفقيت هاي خود را در جايي بنويسيد. اين كار پيشرفت شما را جلوي چشم ديگران مي آورد. به اين ترتيب در صورت بروز نگراني با يادآوري اين موفقيت ها، از ميزان استرستان كم خواهد شد.

3. صادق باشيد

به طرف مقابل خود بگوييد: "شما مي دانيد كه من اين كار را هر روز انجام مي دهم و به صراحت، مذاكره مرا كم عصبي مي كند." مطالعات نشان داده اند كه آشكار كردن نقاط ضعف خود تا پنجاه درصد از ناراحتي شما مي كاهد.

ابراز احساساتتان به آن ها يادآوري مي كند كه شما نيز مثل آن ها انسان هستيد.

4. اقدام كنيد

سوالات، راه هاي خوبي براي اقدام كردن هستند. اقدامات، كنترل امور را به دست شما سپرده و نتيجه، هميشه، افزايش اعتماد به نفس خواهد بود. مذاكرات را با سوالاتي آسان و با هدف شناخت از طرف مقابل شروع كنيد.

هوا چطوره؟ سفر خوب بود؟ اين سوالات ساده و صميمي ميان شما و طرف مقابلتان نوعي ارتباط به وجود آورده و به شما اعتماد به نفس مي دهد.

با آغاز مذاكرات مي توانيد به سراغ موضوعات اساسي تر برويد. اما كليد آن اقدام كردن است. اين راهي اثبات شده براي ايجاد حس اعتماد به نفس در شما به شمار مي رود.

5. مشاهده كنيد

به دقت طرف مقابل را برانداز كنيد. آن ها چطور به نظر مي رسند؟ آيا روحيه اي مشوق داشته و يا عصبي هستند. چرا؟ آيا اين چهره ساختگي است يا احساساتشان واقعا اين گونه است؟

در هر مورد، چرا آن ها اين طور رفتار مي كنند؟ از ديدگاه هاي خود براي برداشتن گام هاي بعدي و طرح سوالات آتي استفاده كنيد. همواره با خود فكر كنيد كه آيا مايل به پيشرفت مذاكرات هستيد؟

6. مسائل را از علايق خود جدا كنيد

پول، برنامه ها و اهداف قابل رسیدن به آنها، مسائل و مشكلات يك مذاكره بوده و ارزش ها، روابط، اميدها، روياها و آرمان ها، علايق آن را تشكيل مي دهند. از ديدگاه هاي خود براي كمك به تشخيص علايق طرف مقابل استفاده كنيد.

7. الهام بخش باشيد

با درك كامل نيازهاي طرف مقابل، نقطه نظرات خود را خلاصه كرده و ببينيد كه چگونه مي توانيد به آنها كمك كنيد. مهارت هاي خود را نشان دهيد. اعتقادات خود را بيان كنيد.

8. درباره آن فكر كنيد

در لحظه معامله نكنيد. يك شب به آن بينديشيد. براي اطلاع از نقطه نظرات ديگران با افراد مورد اعتماد خود صحبت كنيد. ديدگاه هاي خلاق خود را در نظر گرفته و نگاهتان به قابليت هاي خود را توسعه دهيد.

هميشه به ياد داشته باشيد كه آن ها به شما نياز دارند. طرف مقابل مي داند كه به مهارت ها و ديدگاه هاي خلاقتان بيش از خود شما نياز دارد. حين مذاكره، الهام بخش طرف مقابل بوده و برتري و خلاقيت خود را نشان دهيد. به اين ترتيب شما به كليد موفقيت دست يافته و مشتري نيز در عوض از اين مذاكرات سود مي برد.


:: بازدید از این مطلب : 26
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
معمولا مردم مطالب بسیاری در مورد مدیریت بیان می‌کنند، اما به ندرت پیش می‌آید کسی بگوید مدیریت کار آسانی است.


 همین سختی هم باعث می‌شود که مدیران به یکسری مهارت‌ها نیاز داشته باشند تا در مسیر شغلی‌شان راه درست و روبه پیشرفت را بپیمایند.
دنیای اقتصاد: معمولا مردم مطالب بسیاری در مورد مدیریت بیان می‌کنند، اما به ندرت پیش می‌آید کسی بگوید مدیریت کار آسانی است. همین سختی هم باعث می‌شود که مدیران به یکسری مهارت‌ها نیاز داشته باشند تا در مسیر شغلی‌شان راه درست و روبه پیشرفت را بپیمایند.

در اینجا از 5 مهارت اولیه برای مدیریت سخن می‌گوییم که ضعف در آنها نقطه آغاز لغزش و شکست یک مدیر در کارش می‌شود و با‌لطبع پیشرفت در این مهارت‌ها و به‌عبارت بهتر بهسازی آنها می‌تواند هر شکستی را به موفقیت تبدیل کند.

صبر

در نقش‌های مدیریتی همه به صبر و شکیبایی نیاز دارند. طبق بررسی‌های صورت گرفته حدود 000, 600 موضوع در فضای کاری شما وجود دارد که می‌تواند عامل استرس‌تان باشد. از رئیس‌تان، ضرب‌الاجل‌های کاری، فشار طاقت‌فرسای انجام بیشترین کار با کمترین هزینه گرفته تا مشتریان و کارکنان آزاردهنده در سازمان و شرکت‌تان که می‌توانند آستانه تحمل شما را پایین بیاورند.

اما  داشتن روحیه صبور و شکیبا مانند یک نوشدارو در برابر همه این مشکلات عمل می‌کند و باعث تصمیم‌گیری‌های درست و بجا می‌شود. از طرف دیگر صبر و شکیبایی در برابر خطاهای کوچک کارکنان اغلب در یادشان می‌ماند و باعث می‌شود با تلاش و کار بیشتر همواره قدردان این چشم‌پوشی شما باشند.

با تمرکز بر پنج مهارت اولیه به یک مدیر بهتر تبدیل شویم

شهامت

داشتن شهامت لازم برای احقاق حق افرادی که مسوولیت پاسخگویی به مسائل آنها با شما است، دومین نقطه قوت یک مدیر خوب است.  ممکن است این موضوع در سطح مدیریت خرد کم‌اهمیت جلوه کند اما چه موضوعی مهم‌تر از اینکه یک مدیر بتواند با «شهامت پاسخگویی» کارهای مهمش را مانند انجام پروژه‌های پیچیده، آیتم‌هایی با بودجه‌های بسیار بالا، طرح‌های کلیدی استراتژیک و... در مسیر درست قرار دهد.

مطالعات مختلف نشان می‌دهد که مشکل اغلب مدیران «شهامت پاسخگویی» است. بنابراین سعی کنید روی انرژی‌تان متمرکز شوید و در جاهایی که بیشترین نیاز را به شهامت شما برای پاسخگویی به مردم دارد موثر واقع شوید و نتایجی را که سازمان‌تان به آن نیاز دارد به ارمغان بیاورید.

اندیشمندی(متفکر بودن)

به‌طور آگاهانه و اندیشمندانه در زمانی که فکر می‌کنید کارکنان‌تان سزاوار تمجید هستند از آنها تعریف کنید. البته مواظب باشید که زیاده‌روی نکنید یا عادت ستایش بیجا از دیگران را در آنها به وجود نیاورید. تمجید و ستایش درست و اصولی و به‌موقع یکی از ساده‌ترین و در عین‌حال بهترین سرمایه‌های مدیریت شما می‌تواند باشد. این کاری است که هیچ هزینه‌ای برای شما ندارد اما عامل انگیزش بسیار قوی در کارکنان شماست و خوب است مدیران بیشتر از آن استفاده کنند.

انصاف

به‌طور طبیعی در هر انسانی تمایل و علاقه‌ به بعضی افراد خاص وجود دارد. در مدیران نیز این میل به سمت برخی کارکنان که دوست‌داشتنی‌ترند سوق می‌یابد که باید سعی کنند از میل طبیعی‌شان به انجام کاری که مورد علاقه‌شان است اجتناب کنند تا همواره بتوانند انصاف را درباره همه کارکنان (حتی آنهایی که دوست داشتن‌شان سخت‌تر است!) رعایت کنند.

مدیران خوب احساسات شخصی خود را کنترل می‌کنند و در برابر میل علاقه‌مندی‌شان به یک فرد خاص که در اغلب موارد از چشم دیگر کارکنان نیز دور نمی‌ماند، مقاومت می‌کنند. پس سعی کنید با این میل طبیعی‌تان مبارزه کنید، آن را مطیع خودتان کنید و شکستش دهید.

قدرت اجرایی

 به عبارت ساده در مدیریت، «قدرت اجرایی» همه چیز است. فرآیند راه‌اندازی و اجرای یک کسب‌وکار معمولا به ایده‌های انتزاعی وابسته نیست اما بر عکس، یک ایده بسیار عالی اگر به درستی اجرا نشود به‌کار نمی‌آید. عملیات اجرایی بسیار مهم است. هرکاری باید سروقت و در مکان مناسب خود اجرا شود. به عنوان یک مدیر، شما باید تشخیص دهید که چه کاری را اجرا کنید تا نتایج مطلوب حاصل شود.

چگونه افراد تیم‌تان کارها را انجام دهند تا به نحو اثربخشی به آنچه مورد نیاز است دست یابند؟ آیا نتایجی که کسب کرده‌اید همان اهدافی هستند که مدنظر بودند؟ و سوالات بسیاری از این دست اهمیت قدرت اجرایی را نشان می‌دهد. بنابراین همواره چشم‌تان به دنبال گوی طلایی اجرا باشد، زیرا این عامل تمایز شما به عنوان یک مدیر موفق از یک مدیر شکست خورده است.

در پایان به یاد داشته باشید که مدیریت اساسا یک تمرین عملی ملموس و نتیجه‌گرا است. این به‌معنای مدیریت به‌عنوان یک کار ساده نیست، بلکه به این معنا است که بهسازی‌های کوچک می‌تواند نتایج بزرگی به دست آورد.


:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
دنیای گسترده مفاهیم اقتصادی عناوینی گوناگون برای فعالیت هایی که با پول سرو کار دارد انتخاب می کند در این میان بازار سلف، فعالان اقتصادی را برای انجام معامله ای در آینده راهنمایی می کند.


بازار در اقتصاد انواع فراوان و معانی گسترده‌ای دارد اما فعالان این عرصه بر مبنای نوع مبادلات اقتصادی عناوین گوناگونی برای آن انتخاب می‌کنند بازار سلف همان‌طور که از نامش پیداست از آینده می‌آید به‌عبارتی‌دیگر در این بازار مبادلات در تاریخی از آینده انجام می‌شود.

سلم در لغت به معنای پیش‌پرداخت، قبول کردن، اطاعت نمودن آمده است. به تعبیر حرفه‌ای بیع سلم که مترادف بیع سلف خوانده می‌شود، قراردادی است که در آن ثمن نقداً و در هنگام انعقاد بیع پرداخت می‌شود و مبیع آن در زمان تعیین‌شده تحویل می‌شود.

در عرف به این نوع معامله پیش‌خرید یا پیش‌فروش می‌گویند؛ مانند این‌که کارخانه‌ای پول صد دستگاه خودرو را بگیرد و تعهد کند آنها را سه ماه دیگر تحویل دهد.

بازار سلف یا بازار مبادلات آینده، یعنی بازاری که قراردادهای خریدوفروش اوراق بهادار یا کالا، با قیمت‌های تثبیت‌شده برای تاریخی در آینده منعقد می‌شوند.

این بازار لزوماً دارای مکان خاصی نیست و معاملات آن را می‌توان از طریق وسایل ارتباطی از قبیل تلفن و فاکس حتی در سطح بین‌المللی، انجام داد. بازار سلف ارز نمونه‌ای از این نوع بازار است.

در بازار سلف ارز، پول‌های رایج کشورها برای تاریخی معین در آینده، مثلاً برای مدت سه یا شش ماه معامله می‌شوند. تفاوت میان نرخ نقدی ارز با نرخ وعده‌دار یا سلف آن بر اساس نرخ بهره و ریسک مبادله که همان امکان تقویت یا تضعیف پول در آینده است، تعیین می‌شود.

بنابراین از مقایسه میزان صرف یا تنزیل ارز با قیمت نقدی آن می‌توان به حد انتظارات بازار درباره مقادیر تضعیف یا تقویت ارز در آینده پی برد.

از بازار سلف چه می‌دانید؟

در اصل، نیاز به تسویه‌حساب با طرف‌های تجاری خارجی بود که برات خارجی را به‌عنوان عامل کارسازی حساب‌ها رواج داد و موجب شد تا همه بانک‌ها و دیگر مؤسسات مالی بین‌المللی آن را بپذیرند.

سلف در ایران

در ایران نیز این قبیل معاملات در حوزه محصولات کشاورزی، به‌ویژه روی انواع میوه و مرکبات، مرسوم است. مثلاً متداول است که باغداران سردرختی‌های خود را پیش از رسیدن میوه‌ها به یک دلال یا واسطه پیش‌فروش می‌کنند و وجه ارزیابی‌شده آن را نقداً دریافت می‌دارند.

در مواردی که باغدار یا کشاورز به دلیل کمبود یا فقدان امکانات مالی قادر به نگهداری محصول نارس خود نباشد و لذا به سلف فروشی تن دردهد، ضرر بسیار می‌برد و در برابر معمولاً سلف‌خر نفع فراوانی به چنگ می‌آورد.

از بازار سلف چه می‌دانید؟

این بازار در ایران نیز سابقه داشته است. طبق گزارش سالانه بانک مرکزی ایران، در پی لغو تبدیل‌پذیری دلار و طلا که در سال 1971 میلادی توسط آمریکا اعلام شد و در پی برقراری نظام جدید ارزی که رابطه ریال با حق برداشت مخصوص را جایگزین رابطه ریال با دلار می‌ساخت، بانک مرکزی ایران در اسفند سال 1353 به‌منظور حفظ منابع صادرکنندگان اقدام به ایجاد بازار سلف ارزی برای دلار کرد تا صادرکنندگان از این طریق بتوانند ارز حاصل از صادرات را که در آینده به دست خواهند آورد در این بازار معامله کنند و منافع خود را در مقابل نوسانات نرخ دلار محفوظ دارند.

قرار داد سلف نفتی

در ایران در پی ازدیاد سریع درآمد ارزی ناشی از افزایش قیمت نفت در سال 1973، بانک مرکزی ایران در دی‌ماه سال 1353 اقدام به تأسیس یک بازار ارز غیر بازرگانی کرد تا از این راه محدودیت‌های ارزی موجود بر سر راه ایجاد یک بازار بین‌المللی پول و سرمایه در کشور را از میان بردارد.

در حقیقت شرکت‌های نفت از این روش برای تأمین مالی و به عنوان یک روش جذب سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند. خریدار این اوراق می‌تواند آن‌ها را واگذار کند که در این صورت هر انتقال یک سلف موازی مستقل محسوب می‌شود.

از بازار سلف چه می‌دانید؟

همراه با اوراق سلف نفتی یک حواله هم تحویل خریدار می‌شود که نشان‌دهندهٔ تعهد شرکت ملی نفت در برابر فروش نفت به فرد است. با توجه به در نظر گرفتن کف سود در این اوراق، دارندهٔ اوراق می‌تواند در صورت متضرر شدن نفت را در زمان سررسید به شرکت ملی نفت بفروشد. این اوراق را شرکت ملی نفت در شبکه بازار سرمایه یا بانکی عرضه می‌کند که سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی می‌توانند نسبت به خرید آن‌ها اقدام کنند.

احکام معامله سلف

از میان انواع معاملاتی که در فقه اسلامی وجود دارد و در بازار رواج دارد، معامله سلف یا سلم هست. البته اغلب مردم شاید به مفهوم این معامله آشنا نباشند، ولی در گرفتن وام از بانک یا خرید خودرو، از این نوع معامله استفاده کردند.

باید توجه داشت که در بیع سلم انتقال مالکیت مبیع در زمان تحویل و تسلیم کالا صورت می‌گیرد نه در زمان انعقاد معامله. به تعبیر دیگر: معامله سلف آن است که مشتری پول را بدهد که بعد از مدتی جنس را تحویل بگیرد و اگر بگوید این پول را می‌دهم که مثلاً بعد از شش ماه فلان جنس را بگیرم و فروشنده بگوید قبول کردم، یا فروشنده پول را بگیرد و بگوید فلان جنس را فروختم که بعد از شش ماه تحویل بدهم معامله صحیح است.


:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
بدست آوردن بسیاری از مشاغل مستلزم حضور در مصاحبه شغلی است و البته مصاحبه های شغلی نیز بایدها و نبایدهای مخصوص به خود را دارند.

حداقل 20 دقیقه در مورد شرکت یا کسب و کاری که برای مصاحبه به آنجا رفته اید، تحقیق کنید چرا که به احتمال زیاد از شما خواهند پرسید که چرا آنجا را برای اشتغال انتخاب کرده اید.
، بدست آوردن بسیاری از مشاغل مستلزم حضور در مصاحبه شغلی است و البته مصاحبه های شغلی نیز بایدها و نبایدهای مخصوص به خود را دارند. موارد زیر آن دسته از اموری هستند که نباید در مصاحبه شغلی انجام دهید، چرا که در غیر اینصورت، احتمال استخدام شدن شما به شدت کاهش خواهد یافت.

1) نیم ساعت زودتر به محل مصاحبه نروید چرا که در اینصورت کارفرما برای سریع به پایان رساندن کاری که بدان مشغول است تحت فشار قرار می گیرد. 5 دقیقه زودتر رفتن، کافی است.

2) هنگام مصاحبه، صورت خود را لمس نکنید و دستتان را داخل موهایتان نبرید. شاید این حرکت به نظر کارفرما زننده بیاید.

3) اگر آدرس ای میل کارفرما را دارید، پس از مصاحبه، برای او نامه تشکر بفرستید و البته برای این کار بیشتر از 24 ساعت صبر نکنید. فرستادن نامه تشکر یک هفته پس از مصاحبه، هیچ لطفی ندارد.

4) در مورد اینکه پدرتان چقدر موفق است صحبت نکنید. در اینصورت احتمالا کارفرما گمان می کند که تاکنون نیز هر موفقیتی داشته اید به خاطر کمک پدرتان بوده است.

5) به خوشایند بودن بوی دهان توجه کنید. دهان بد بو می تواند اولین نشانه منفی برای کارفرما باشد.

6) به کار بردن عباراتی مانند "هنوز نمی دانم که از زندگی چی می خواهم" باعث خواهد شد تا روزهای بعدی نیز به دنبال کار بگردید.

7) اگر کارفرما از شما پرسید که چه روزنامه یا مجلاتی را می خوانید، از به کار بردن نام روزنامه های مشهور که همه آن ها را می خوانند خودداری کنید. بهتر است کمی خلاق باشید و روزنامه هایی را نام ببرید که کنجکاوی کارفرما را تحریک کند.

8) در مورد دیگر افرادی که برای مصاحبه شغلی در آنجا حضور دارند، نه سوالی بپرسید و نه اظهارنظر کنید.

9) حداقل 20 دقیقه در مورد شرکت یا کسب و کاری که برای مصاحبه به آنجا رفته اید، تحقیق کنید چرا که به احتمال زیاد از شما خواهند پرسید که چرا آنجا را برای اشتغال انتخاب کرده اید.

10) در انتهای مصاحبه احتمالا کارفرما از شما خواهد پرسید که آیا سوالی دارید یا خیر. در این مواقع سعی کنید حداقل یک سوال بپرسید. البته پرسیدن سوال بی ربط به شغل نیز کمکی به شما نخواهد کرد. همچنین از پرسیدن سوال هایی مانند میزان راحتی کار پرهیز کنید. از همان اول این پیام را به کارفرما ندهید که به درد روزهای سخت نمی خورید.

11) در مورد کارفرمایان پیشین خود بدگویی نکنید. چنین کاری نه تنها کمکی به استخدام شدن شما نمی کند بلکه احتمالا زنگ خطر را برای کارفرمای جدید به صدا در خواهد آورد.
 
 
مطالب مرتبط


:: بازدید از این مطلب : 27
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
چه کسی می خواهد که پول بیشتری کسب کند؟ پرسش بهتر این است: چه کسی نمی خواهد؟ ما این عبارت را شنیده ایم: «پول همه چیز نیست».

البته این درست است، اما ... چه دوست داشته باشید چه نه، پول بخش عظیمی از زندگی ما را تشکیل می دهد و بسیاری از مردم این را می دانند. حتی ممکن است تمام وقت به آن فکر کنند اما هنوز معنای واقعی آن را درک نمی کنند.

اگر از شما بخواهم که تعریفی از پول ارائه دهید، آن تعریف چیست؟ «شما با آن خرید می کنید» این پاسخی ساده است؛ اما از نظر تکنیکی، پول، ارزش کالا و خدماتی را که بین افراد مبادله می شود، اندازه می گیرد. کلمه کلیدی ارزش است.

ارزش همان چیزی است که تعیین می کند شما چقدر درآمد دارید. آنچه که دریافت می کنید در ارتباط مستقیم با ارزشی است که در بازار عرضه می کنید و بیایید صادق باشیم، مردم: بسیاری افراد ورشکسته هستند که ارزش زیادی را به چشم بازار کنونی عرضه نمی دارند. این هم ما را به کلمه کلیدی دیگری رهنمون می شود: عرضه (پرداختن)

بسیاری ایده های خوب و بسیاری استدلال ها وجود دارند که چرا ما آنها را نشنیده ایم. ساده است... اگر ارزشی عرضه نکنید، پرداخت زیادی به شما نمی شود. پیش از اینکه به بخش علمی کسب درآمد وارد شویم، باید درکی ساده و اولیه داشته باشیم.
راههای کسب درآمد بیشتر!

این چهار عامل درآمد تعیین می کنند که چقدر درآمد خواهید داشت:

 تقاضا: محصول یا خدماتی جدید ارائه دهید که بسیاری از مردم آن را می خواهند.

 تامین: به منظور افزایش ارزش خود در تجارت، باید چیزی را تامین کنید که تعداد کمی از افراد آن را دارند یا چیزی را به روشی انجام دهید که هیچ کس دیگری به آن روش انجام نمی دهد.

کیفیت: محصولات و خدمات شما چقدر خوب هستند - یا اهمیت دارند - چقدر در تجارت خود خوب هستید. هر چه کیفیت بالاتر باشد و با قیمت تناسب داشته باشد؛ ارزش آن بالاتر است.

 کمیت: محصول یا خدمات خود را به چه مقدار عرضه می کنید.

از همه این چهار فاکتور بسیاری از مرم مشکل بزرگی با این مورد آخر دارند. ممکن است شما محصول یا خدمات عالی داشته باشید و حتی ممکن است که آن را به بازار عرضه کنید اما ممکن است نتوانید آن را به تعداد کافی تولید کنید که باعث ایجاد ثروت شود. اگر می خواهید به شما پول بدهند، باید ارزش خود را به مردم عرضه کنید.

اگر می خواهید ثروتمند شوید، باید ارزش خود را به تعداد بسیار زیادی از مردم عرضه کنید. فرض کنید پزشکی را که به لحاظ طبابت عالی عمل می کند. تجارت این شخص قائم به خودش است و لا غیر. اگر روزی دست از کار بکشد، درآمدش به صفر می رسد. در اینجا مشخص است که تجارت این پزشک در بخش کمیت با مشکل مواجه است.

نکته اینجاست؛ مهم نیست که در چه تجارتی هستید، باید محصولی را به فروش برسانید و به بیانی بهتر، محصولاتی را به فروش برسانید. یک محصول، توانایی شما را برای عرضه به تعداد فراوان، افزایش می دهد. وقتی که محصولی برای فروش دارید، محدودیتی برای مقداری که می توانید تولید و عرضه کنید وجود ندارد. بنابراین محدودیتی برای مقدار پولی که کسب می کنید، وجود ندارد.

اینجا همانجایی است که من با کارآفرینان، تجارت مردان و زنان و هر کسی با ایده های بزرگ چالش دارم. بایستید! قدم های مفید بردارید تا حداقل دریابید که آیا نظرتان می تواند دوام داشته باشد. اغلب، تحقیق هزینه چندانی ندارد، اگر اصلا انجام شود.

چه تقاضایی برای ایده شما وجود دارد؟ آیا رقابتی وجود دارد؟ چه تحقیقات دیگری باید انجام دهید تا مطمئن شوید که محصول شما عالی است؟ یا اینکه آیا محصول کسی دیگر وجود دارد که خوب است و شما می توانید در حین مذاکره برای محصول خود، آن را هم به فروش برسانید؟

تقاضا، تامین، کیفیت و کمیت سنگ های بنیادین ارزش هستند و عرضه مقدار زیادی ارزش به معنی خوب بودن در مسیر کسب ثروت است.


:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
برکسی پوشیده نیست که بزرگترین ترس اغلب ما، ترس از شکست است. ولی اگر شکست یک اتفاق خوب باشد چطور؟

به گزارش فاین آی تی به نقل از مجله آی تی؛ آلبرت انیشتن، یکی از بزرگ ترین دانشمندان تاریخ در این رابطه می گوید: «شکست یک پیروزی در حال پیشرفت است.»

بزرگترین دانشمندان و محققین نیز بارها در طی مسیر خود با شکست مواجه شده اند. توانایی برخورد با شکست ها و ترس ها رهگشای بزرگترین تغییرات در زندگی و تجارت ما است.

در ادامه به بررسی پنج نکته می پردازیم که چرا لازم است که هر شخص و هر تجارتی در طول مسیر رسیدن به هدف، تجربهٔ شکست را داشته باشد. چرا که این موضوع سرچشمه رشد و موفقیت است.

با دیجیاتو همراه باشید.

۱- شکست باعث ایجاد تغییرات غیر معمول می شود

شکست می تواند در نهایت منتهی شود به راهی برای باخت و یا سکویی باشد برای پیروزی. رشدی که هر شخص پس از شکست اولیه می کند کاملا به خود فرد بستگی دارد. اگر کارها آنطور که برنامه ریزی کرده اید پیش نرود بسیار محتمل است که به فردی سرخورده تبدیل شوید و اشتیاق تان را برای ادامه کار از دست بدهید. اما در عین حال می توانید از شکست به عنوان یک راه کار برای تغییر نگرش، ساختار فکری و کشف مسیر های جدید استفاده کنید.

۲- شکست شما را قوی می کند

اثر شکست بر شما مانند پینه بستن پوست است و یک لایه محافظ ایجاد می کند. به این لایه محافظ برای جلوگیری از ضربه نیاز داریم. چرا که پوست نازک به راحتی زخمی می شود. شکست شما را قوی تر می کند و کمک می کند بدون ترس وارد میدان شوید.

۳- شکست پیوسته عزت نفس را چک می کند

خاکی و صادق بودن در دنیای امروز تجارت یک چالش محسوب می شود. وقتی موفقیت های پی در پی را در کسب و کار خود تجربه می کنید و تجارت شما را در سرازیری پیشرفت قرار می گیرد، ممکن است به خود غره شوید و باد به غبغبتان بیفتد. اما باید مواظب باشید که این موفقیت های طولانی مدت منجر به عدم صداقت -جهت جلوگیری از شکست به هر قیمتی- نشود. در این صورت شما برده موفقیت خود خواهید شد و بی آن که متوجه باشید هر کاری برای ماندن در صدر انجام خواهید داد. کارهایی که هیچگاه فکرش را نمی کردید. کم کم دوستی ها و شراکت ها از بین می رود. خانواده ها از هم می پاشد و زوال از همان جا آغاز می شود. البته شاید حساب بانکی کمی دیرتر این زوال را تجربه کند.

شکست در وقت نیاز شما را فروتن می کند و کمک می کند که فراموش نکنید که از کجا آمده اید و بدین ترتیب مرتب در بوته آزمایش قرار می گیرید.

۴- شکست لحظه های «آهان!» ایجاد می کند

شکست باعث می شود بعضی چیزها بالاخره دیده شوند، کشف شوند و یا فهمیده شوند. لحظه ای که هرگز اتفاق نیفتاده و شما در نهایت با گفتن «آهان» آن موضوع را درک می کنید. اما چرا؟

این دقیقا مانند حل کردن یک مساله پیچیده ریاضی است. فهمیدن آن در نگاه اول دشوار است. اما بعد از کمی فکر کردن، ناگهان چیزی در شما جرقه می زند و جواب «از هیچ جا» به ذهنتان خطور می کند.

اما واقعیت این است که این جواب «از هیچ جا» نیامده بلکه سرچشمه آن جایی در اعماق ذهنتان است که مجموعه ترس ها و شکست ها در آن جمع شده. نتیجه این جرقه ذهنی مانند یک انفجار پر انرژی است که محدودیت های ذهنی را می شکند و به راه کارهای خلاقانه و دید نو و تازه نسبت به مسائل منجر می شود.

۵ – شکست موفقیت کارآفرین را تسریع می کند

شکست شما را برای آنچه در پیش رو دارید آماده می کند. کارآفرینان تقریبا هر روز با مسائلی مواجه می شوند که از الزام دانستن آنها آگاهی ندارند. شکست ها به دلیل غیر مترقبه بودنشان سرعت یادگیری این مسائل را بیشتر می کنند. از چه راه دیگری میتوانید چیزهایی را که از الزام دانستن آنها آگاهی ندارید یاد بگیرید؟ این ها نکاتی هستند که هرگز نمی توان آنها را برنامه ریزی کرد.

 
 


:: بازدید از این مطلب : 32
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 

مدیرانی رشد می کنند که در شرایط بحرانی و سرنوشت ساز، جسارت و شجاعت ایجاد تغییرات بزرگ را داشته باشند و به سرعت خود را با شرایط وفق دهند. اگر با این ایده موافق نیستید، شرح حال اندرو گرو مدیر شرکت اینتل را بخوانید.

در اوایل سال ۱۹۹۴ شرکت اینتل پردازنده جدید پنتیوم را به مرحله تولید رساند. در طراحی این تراشه اشتباه کوچکی وجود داشت که باعث می شد در گرد کردن حاصل تقسیم در هر نه میلیارد بار یک خطا رخ دهد. مدیران اینتل این خطار را قابل چشم پوشی دانستند. چون بنابر محاسباتشان، برای یک کاربر معمولی هر ۲۷ هزار سال یک بار چنین خطایی رخ می داد.

 

چند ماه بعد اتفاق ناگواری پیش آمد. یک استاد ریاضیات پیامی را به یک سات خبری آنلاین فرستاد که در آن گزارش شده بود در زمان حل یک مساله پیچیده ریاضی با پردازنده جدید اینتل، جواب اشتباه دریافت کرده است. این استاد اعلام کرده بود که در بخش محاسبات اعشاری این پردازنده مشکلی وجود دارد.

آن پیام به سرعت در همه جا منتشر شد و روز به روز در رسانه ها بیشتر گسترش می یافت. در همان زمان یکی از هفته نامه های تجاری معروف با نوشتن گزارشی مفصل، عکس روی جلد مجله را به این موضوع اختصاص داد. پس ازآن چندین نشریه دیگر نیز به این موضوع پرداختند. این موضوع برای اینتلی ها کم اهمیت جلوه می کرد تا اتفاق دیگری افتاد. بقیه ماجرا را از زبان اندرو گرو، بنیانگذار و رییس هیات مدیره اینتل بشنویم.

«من علاوه بر مدیریت اینتل، به صورت نیمه وقت در دانشگاه استنفورد تدریس می کردم. در روز ۲۲ نوامبر ۱۹۹۴ بحث در کلاس طولانی شد و در فکر لغو کردن قرارهایم در شرکت بودم که مدیر روابط عمومی اینتل با من تماس گرفت و خبر داد که خبرنگاران شبکه تلویزیونی CNN به زودی به شرکت خواهند رسید و می خواهند در مورد مشکل پردازنده جدید اینتل گزارش تهیه کنند. بلافاصله به سوی دفتر کارم رفتم و وقتی به آنجا رسیدم، شرایط بسیار آشفته بود CNN فردای آن روز گزارشی را علیه ما پخش کرد.

روزنامه ها دوباره به این موضوع هجوم آوردند و مقاله ای با تیترهای «پردازنده های معیوب اینتل» و «آیا خرید پردازنده اینتل عاقلانه است» و… را به چاپ رساندند. در روزهای بعدی بسیاری از کاربران تقاضای تعویض پردازنده های خود را داشتند. ما ابتدا از این کار امتناع کردیم. چون هزینه بسیار زیادی داشت و با ارایه گزارشی کم بودن احتمال وقوع اشتباه را اعلام کردیم و تنها پردازنده های کسانی را که با عملیات سنگین ریاضی سر و کار داشتند، تعویض کردیم. پس از مدتی درخواست های تعویض کمتر شد و ظاهرا مشکل حل شده بود.

چند هفته بعد، در دروازده دسامبر سرفصل یکی از خبرها این بود: «شرکت IBM فروش رایانه های با پردازنده اینتل را متوقف کرد». تصمیمات این غول کامپیوتر بر بازار تاثیر زیادی داشت و تایید نشدن ما از طرف آی بی ام بسیار پراهمیت بود. تلفن ها دوباره به صدا درآمدند و بر تعداد مشتریان معترض روز به روز افزوده می شد. ما در حدود سی سال پیشتاز بازار بودیم و کار در شرکت اینتل افتخار محسوب می شد. اکنون به یک باره آن ابهت از بین رفته بود و در همه جا زیر نگاه های خشمناک و معترض قرار داشتیم.

در روز دوشنبه ۱۹ دسامبر تصمیمی جسورانه و خطرناک گرفتیم. سیاست مدیریتی ما تغییر کرد و اعلام کردیم حاضر به تعویض تمامی پردازنده ها هستیم. برای تصور حجم کار خوب است بدانید که میلیون ها پردازنده فروخته شده بود. تعداد تراشه های برگشتی و مقدار ضرر، قابل پیش بینی نبود. مشکل دیگر آن بود که ما فقط با تولیدکنندگان رایانه داد و ستد داشتیم و هرکدام از آنها هزاران رایانه با پردازنده ما فروخته بودند. در چند روز سازماندهی عظیمی ایجاد کردیم و به بسیاری از کارکنان حتی طراحان، مهندسان و بازاریابان، کار پاسخگویی به تلفن و یادداشت آدرس درخواست کنندگان را واگذار کردیم. سیستمی را برپا کردیم تا تمامی مرجوعی ها و تعویض ها در آن ثبت شود. همچنین برای کسانی که خود قادر به تعویض پردازنده نبودند، یک گروه خدماتی ویژه تدارک دیدیم.

مشکل دیگر تامین میلیون ها پردازنده سالم برای تعویض بود. پس از رفع اشکال پردازنده قبلی، تمامی تولیدات خود را متوقف کرده و تنها به تولید این پردازنده پرداختیم. حتی تعطیلات سال نو را لغو کرده و یک سره کار کردیم. بالاخره موفق شدیم تعداد بسیار زیادی از پردازنده ها را جایگزین کنیم و با صرف نیرو و هزینه زیاد توانستیم اعتبار شرکت اینتل را برگردانیم. این عملیات هزینه ای بسیار سنگین را بر ما تحمیل کرد. ۴۷۵ میلیون دلار.»

از این تجربه اینتل می آموزیم که در این کسب و کار رقابتی، مدیرانی به بقا ادامه خواهند داد که جسارت و شجاعت تغییرات بزرگ را داشته باشند. در تمامی شرایط مسوولیت کارهای خود را به عهده بگیرند و در صورت لزوم بودجه شرکت را صرف حفظ اعتبار آن بکنند. در بسیاری از موارد مدیران راه حل مشکل را می دانند، ولی جسارت لازم برای اعمال تغییرات ضروری را ندارند. نکته مهم دیگر سرعت در ایجاد تغییرات است. اگر اینتل در اولین گام سیاست تعویض پردازنده های خود را آغاز می کرد، شاید مشکل ساده تر حل می شد. بله، تنها کسانی رشد خواهند کرد که جسو و شجاع باشند!



:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
مهم نیست که برای چه شرکت یا در چه صنعتی کار می‌کنید، قوانین برای همه مشاغل یکسان هستند.
باید انگیزه داشته باشید، به دنبال نتیجه باشید و وقتی وظیفه‌ای به شما محول می‌شود، برای وارد عمل شدن آماده باشید. اگر آمادگی ذهنی و جسمی لازم را نداشته باشید، زمانی می‌رسد که یک نفر متوجه می‌شود که تعهد کافی برای کارتان را ندارید و این می‌تواند به این معنی باشد که پول کمتری درخواهید آورد یا کارتان مشقت‌بارتر خواهد شد.

به همین دلیل است که افراد موفق معمولاً از همان ابتدا عادات کاری خوبی در خود ایجاد می‌کنند که مسیر کارشان را در جهت درست انداخته و آنها را به موفقیت می‌رساند.

چه به تازگی وارد دنیای کار شده باشید یا خیلی وقت باشد که در حرفه‌ای مشغول به کار هستید و دوست دارید پیشرفت کنید، عادات جدیدی که الان در خود ایجاد کنید می‌تواند بعدها موفقیت شما را تضمین کند. اینجا می‌خواهیم به عادت‌هایی که همه رئیس‌ها دوست دارند و عادت‌هایی که از آن متنفر هستند اشاره کنیم. همچنین می‌گوییم که این عادات مثبت چطور بر عملکرد کاری شما تاثیر می‌گذارند.

لیست کار روزانه تهیه کرده و از آن پیروی کنید

هیچ دلیلی ندارد که بدون آمادگی و تمرکز در محل کار حاضر شوید. این قانون شاید خیلی ابتدایی به نظر برسد اما یک واقعیت است: اجرای یک برنامه منظم نیاز به هدفمندی قوی‌تر و راهکار عمل موثرتر دارد. اگر هر روز کارهایی که باید تا پایان روز به انجام برسد را یادداشت کنید، کارتان سازماندهی خوبی پیدا خواهد کرد. همه کارهایی که در لیست می‌گنجانید را یک به یک دنبال کنید و دقیقاً یادداشت کنید که آن کار برای چه کسی است و چه کسی را باید از پیشرفت کارتان مطلع کنید و از آنهایی که در آن کارها با شما همکاری دارد چه انتظاراتی می‌رود.

لیست را به دقت اجرا کنید و هدفتان باید این باشد که در هر زمان یک کار را به انجام برسانید. اگر لازم به تنظیم و تعدیل چیزی است، سریع آن را انجام دهید و از عقب انداختن بقیه کارها خودداری کنید.

عادت‌های حرفه‌ای معمولاً نیازمند داشتن یک رویکرد وظیفه‌گرا هستند. چنین رویکردی جریان کار شما را مداوم و استوار ساخته و به شما این امکان را می‌دهد ضرب‌العجل‌هایی واقعبینانه داشته باشید. اگر کارتان سازماندهی داشته باشد، ذهنتان به راحتی کارها را دنبال کرده و کیفیت کلی و رضایت از کارتان افزایش می‌یابد.

وقتی در عادت برنامه‌ریزی روزانه مهارت پیدا کردید، می‌توانید آن را به برنامه‌ریزی هفتگی تعمیم دهید که باعث می‌شود –اگر شنبه‌ها برنامه‌ریزی کنید– بفهمید ۵ روز بعدتان چه نتایجی در بر خواهد داشت. اگر در یک محیط مهلت‌گرا کار می‌کنید، لیست کار روزانه باعث می‌شود همه کارها را به ترتیب اولویت انجام داده و کمکتان می‌کند که دیگر برای اتمام کارها نیازی به آوردن آنها به منزل و اضافه‌کاری نباشد.

۱۰ دقیقه زودتر در محل‌کار حاضر شوید

وقت شناسی یکی از مهمترین عادت‌های حرفه‌ای است که حتماً باید داشته باشید. این امر در محیط کار امری لازم بوده و نشاندهنده مهارت‌های سازمانی و قابل اعتماد بودن شماست. تاخیر داشتن معمولاً منعکس‌کننده سایر نواقص و ضعف‌های کاری است. اگر شما هم جزء آندسته از کارمندان هستید که دیر بر سر کار خود حاضر می‌شوید، ممکن است رئیستان شما را فردی تصور کند ساعت ناهار و استراحت را نیز طول می‌دهد و همیشه آخرین نفر است که سر جلسات حاضر می‌شود (که البته ممکن است صحت نداشته باشد).

بااینکه تاخیرها هرازچندگاهی قابل‌توجیه و درک است اما وقت‌شناسی باید یکی از اولویت‌های کاری شما باشد. هیچوقت بیشتر از ۱۰ دقیقه تاخیر نداشته باشید و حتی سعی کنید ۱۰ دقیقه زودتر در محل‌کارتان حاضر شوید. حتی می‌توانید این قانون ۱۰ دقیقه را برای سایر ضرب‌العجل‌های برنامه‌روزانه‌تان هم به کار ببندید.

بعنوان مثال، اگر قرار است کاری را ساعت ۴ بعدازظهر تحویل دهید، سعی کنید آن را تا ۳:۵۰ دقیقه آماده کنید. هربار که کار را زودتر به انجام برسانید، مطمئن باشید که به یاد رئیستان خواهد ماند و این مطمئناً خیلی بهتر از این است که بعنوان فردی که همیشه تاخیر دارد در یادها بمانید.

اینکه زودتر کارها را به انجام برسانید به این معنی نیست که باید بیشتر کار کنید. نکته اینجاست که قبل از اینکه کاری را شروع کنید باید کمی به ذهنتان استراحت دهید. چند دقیقه را صرف مطالعه، گوش دادن به موسیقی یا یک تماس تلفنی اختصاص دهید. وقتی زمان کار رسید، ذهنتان بازتر و متمرکزتر خواهد بود.

بعد از کار، باز هم یک کار مشابه برای استراحت ذهنتان انجام دهید. وقت گذاشتن برای استراحت یکی دیگر از فواید وقت‌شناس بودن است و همه این با ۱۰ دقیقه زودتر در محل‌کار حاضر شدن میسر خواهد شد.

هفته‌ای یکبار یک مقاله مرتبط به کارتان مطالعه کنید

هر چه اطلاعات بیشتری داشته باشید، سریعتر نردبان ترقی را بالا خواهید رفت. یکی دیگر از عادات حرفه‌ای خوبی که باید در خودتان پرورش دهید این است که درمورد کارتان اطلاعات جمع کنید. درمورد اینکه شرکت یا کارخانه‌ای که در آن کار می‌کنید چه تاثیر کلی بر آن صنعت دارد تحقیق کنید و مجلاتی پیدا کنید که اطلاعات شما را به‌روز نگه دارد. اینکه به سراغ چه مجلاتی بروید به کار و حرفه‌ای که در آن مشغولید بستگی دارد.

لازم نیست این مقالات را حتماً در محل‌کارتان مطالعه کنید. یکی از فواید عالی این عادت حرفه‌ای این است که اگر واقعاً عاشق کارتان باشید، می‌توانید در اوقات فراغتتان به مطالعه این مقالات بپردازید. هرچه بیشتر بخوانید، این اطلاعات را بیشتر می‌توانید در کارتان اجرا کنید.

اگر به دنبال چیزی جذاب‌تر از مطالعه مقالات هستید، می‌توانید افکار و نظرات خود درمورد مقالات و نوشته‌های مختلف را نیز یادداشت کنید. این می‌توانید راه خوبی برای به دست آوردن توانایی لازم برای مقاله‌نویسی باشد.

میز‌کارتان را مرتب نگه دارید

میز درهم و برهم و نامرتب نشاندهنده یک ذهن نامرتب است. هیچ چیز بیشتر کاغذهای درهم و برهم و بقایای غذای دیروز روی میز نمی‌واند شلخته بودن شما را نشان دهد. در این مورد هم باید هوشیار باشید. باید بدانید که چه چیزهایی را لازم است نگه دارید و چه چیزهایی را باید دور بیندازید. دقت کنید که همه چیز از پروژه‌های مختلف گرفته تا زباله‌ها باید محلی برای خود داشته باشند. نگذارید کاغذها روی هم تلنبار شوند. برای پروژه‌های کنونیتان پوشه‌های مخصوص داشته باشید و پروژه‌های قدیمی را هم آرشیوبندی کنید.

یک میز مرتب به این معنی است که تلفن‌، کامپیوتر و تقویم شما نباید هیچوقت دور از دستتان باشد. وقتی همه پوشه‌ها مرتب باشند وقتی به دنبال پروژه‌های قدیمی می‌گردید کلی در وقتتان صرفه‌جویی خواهد شد.

مرتب بودن میز کارتان به مرتب بودن دسکتاپ کامپیوترتان هم منتقل خواهد شد. سعی کنید اطلاعات ذخیره‌شده روی کامپیوتر را به دقت منظم و دسته‌بندی کنید و روی دسکتاپ فقط فایل‌ها و برنامه‌هایی را داشته باشید که زیاد به آنها سروکار دارید.

هر روز ایمیلتان را مرتب کنید

هر روز چندین و چند ایمیل به اینباکس شما سرازیر می‌شود که خیلی از آنها اصلاً مورداستفاده‌تان نیستند. ایمیل راه بسیار خوب و راحتی برای برقرار ارتباط است اما خیلی‌وقت‌ها ممکن است ایمیل‌های مهم بین ایمیل‌های غیرضروری گم شوند و از چشمتان دور بمانند. آخرین عادت حرفه‌ای که می‌خواهیم به شما یادآور شویم، سازماندهی کردن اکانت ایمیلتان است.

وسوسه‌انگیز است که به هر ایمیل فوراً جواب بدهید اما این می‌تواند بازده کاریتان را پایین بیاورد. ایمیل‌هایی که برایتان می‌آید را برحسب موضوع و فرستند و درجه اهمیت در پوشه‌هایی از قبل طراحی شده ذخیره کنید. با این روش رسیدگی به آنها ساده‌تر خواهد شد و به هر ایمیل طبق اولویت سر موعد پاسخ خواهید داد.

منظم کردن دفترچه آدرس‌های ایمیلتان را هم فراموش نکنید. این لیست همیشه باید به‌روز باشد تا برای پیدا کردن یک آدرس ایمیل وقتتان برای گشتن بین ایمیل‌های قدیمی تلف نشود.

مسیر حرفه‌ایتان را پیدا کنید

کنار گذاشتن عادت‌های قدیمی سخت است اما این دلیل نمی‌شود که تلاش نکنید و آنها را با عادت‌های بهتر جایگزین نکنید. مدیران شما هم همه از یک جا شروع کرده‌اند و به موفقیت رسیده‌اند و مطمئن باشید که حتماً چند مورد از این عادت‌ها را در زندگی کاری خود به کار بسته‌اند. شما هم سعی کنید همین کار را بکنید و ببینید شما را به کجا می‌رساند. هر نتیجه‌ای هم که در بر نداشته باشد، باعث می‌شود اعتمادبه‌نفس، سازماندهی و نظم بیشتری در کارهایتان داشته باشید.



:: بازدید از این مطلب : 27
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
اگر به دنبال ارتقا توانایی های خودتان هستید، تلاش کنید این راهکارها را در زندگی روزانه تان محقق کنید و فایده و مطلوبیت آنها را در کار و زندگی شخصی تان ببینید.
به گزارش گروه بازار باشگاه خبرنگاران ، به نظر می آید که مدیرعامل های موفق توانایی عجیب و غریبی دارند تا از پس هر کاری بر بیایند، اگر چه 24 ساعت روزانه زندگی آنها نیز همانند هر انسان عادی دیگری می گذرد. با این حال، هیچ کسی نمی تواند مانند آنها پیگیر کارهایش باشد. مدیرعامل های موفق عادت های مشابهی دارند که آنها را تبدیل به موفق ترین مدیران دنیا کرده است.

اگر به دنبال ارتقا توانایی های خودتان هستید، تلاش کنید این راهکارها را در زندگی روزانه تان محقق کنید و فایده و مطلوبیت آنها را در کار و زندگی شخصی تان ببینید

شش عادت بسیاری از موفق ترین مدیران دنیا:

1. آنها سحر خیزند

سحرخیزی ویژگی مشترک تقریباً تمامی مدیرعامل های موفق است. مدیرعامل تیم بسکتبال نیوجرزی، برت یورمارک ساعت 3:30 بعد از نیمه شب از خواب بیدار می شود. دیوید کاش مدیرعامل ویرجین آمریکا (شرکت حمل و نقل هوایی) کارش را 4:30 صبح شروع می کند. رابرت ایگر مدیرعامل شرکت دیزنی صبح ساعت 4:30 بیدار می شود. و دن آکرسون مدیرعامل سابق جنرال موتورز می گوید به ندرت دیرتر از 4:30 الی 5 صبح از خواب بیدار می شود. این فهرست ادامه دارد. اگر می خواهید که به باشگاه بازیگران بزرگ دنیای تجارت بپیوندید، نباید تا لنگ ظهر در رختخواب بمانید.

اگر نمی توانید تصور کنید که بیدار شدن در چهار صبح چگونه است، شما یک فرصت بزرگ را برای افزایش بهره وری از روزتان را از دست داده اید. زود از بستر جدا شوید و کار روزانه تان را شروع کنید. زمان بیشتر،کار شما برای پیوستن به جمع مدیرعمل های باهوش آسان تر می کند.

2. آنها هر روز ورزش می کنند

ورزش روزانه تقریباً در برنامه روزانه تمام مدیرعمل های سحر خیز قرار دارد. در واقع، ورزش یکی از اولین کارهایی است که بسیاری از مدیران موفق در طی روز انجام می دهند. آندره آ جانگ، مدیرعامل سابق آون (شرکت تولید کننده محصولات آرایشی) همیشه ساعت 5 صبح بیدار می شود و قبل از شروع کار به باشگاه می رود. مدیرعمل یونیلیور (شرکت تولید کننده محصولات بهداشتی- آرایشی) پل پلمن هر روز ساعت 6 صبح بیدار می شود و در دفترش روی تردمیل می دود. او می گوید عادت به ورزش در صبح زود روی کل روز کاریش موثر است

حیم سابان، مدیرعمل «سابان کاپیتال» (شرکت سرمایه گذاری آمریکایی) اول یک ساعت شروع به کار می کند سپس 75 دقیقه ورزش می کند او احساس می کند که یک روز را باید این طور شروع کرد. یورمارک که این افتخار را دارد که جوان ترین مدیرعمل در ان.بی.ای باشد هر روز صبح ورزش می کند. اگر شما احساس می کنید روزتان آن طور که می خواهید شروع نمی شود، پیش از شروع کارتان کمی بدوید یا ورزش کنید.

3. آنها هر روز مراقبه می کنند

مراقبه راهکار بسیار رایجی برای خالی کردن ذهن و تمرکز کردن است. اپرا وینفری بسیار علاقه مند به تی. ام (نوعی مراقبه) است چنان که مربی های تی. ام استخدام کرده، تا به هر کدام از کارکنانش که علاقه مند به یادگیری مراقبه اند، تی.ام آموزش دهند. او حداقل در روز بیست دقیقه مراقبه می کند و هدفش این است که آن را به دو جلسه ی بیست دقیقه ای در روز افزایش دهد.

اپرا در مقاله ای که در وب سایتش منتشر کرده است به فواید بی شمار مراقبه اشاره کرده است، او بیان کرده « نتیجه مراقبه شگفت انگیز است. خواب بهتر، بهبود روابط زناشویی، بهبود روابط با فرزندان و همکاران از فواید مراقبه است. بعضی از اشخاص که دچار میگرن بوده اند با مراقبه از آن رهایی یافته اند. در مجموع مراقبه موجب بهره وری و خلاقیت بیشتر می شود»

روپرت مرداک، رئیس شرکت نیوز نیز عادت به مراقبه دارد. او توئیت کرده است: «سعی کنید که تی.ام یاد بگیرید. همه آن را توصیه می کنند، اما شروع کردنش آسان نیست، اما می گویند که همه چیز را بهبود می بخشد»

4. جلسات را کوتاه می کنند

جلسات زمان و نیروی انسانی را خیلی تلف می کنند چنان که بعضی از مدیرعامل ها آن را به کلی غیر ضروری می دانند. به جای مصرف بودجه برای خرید شیرینی و هله هوله برای جلسات به راهکارهای جایگزین آن فکر کنید و تا جایی که ممکن است برگزاری جلسه را کاهش داده یا حذف کنید

مارک کیوبان کارآفرین ( و همچنین صاحب دالاس ماوریکس) این قضیه را به بهترین شکل بیان کرده است: «جلسات اتلاف وقت هستند مگر رمانی که جوش خوردن یک معامله در میان باشد. روش های بسیاری برای برقراری ارتباط همزمان یا غیر همزمان وجود دارد که می تواند از برگزاری جلسات غیر ضروری جلوگیری کند»

اگرحیران هستید که چگونه در برنامه روزانه تان ورزش و مراقبه را بگنجانید، لغو بیشتر جلسات تان می تواند یک راه حل باشد. تلاش کنید ارتباط تان را به ایمیل و دیگر روش های جایگزین محدود کنید. درعوض خواهید دید که چقدر در طول روز زمان آزاد خواهید داشت

5. آنها جامع سازماندهی می کنند

مدیرعامل های پرمشغله برنامه های زیادی دارند، سازماندهی کلید اداره درست این موارد است. دنی مه یر، مدیرعامل گروه «یونیون اسکوئر» یک سیستم یادداشت برداری دارد که به او کمک می کند تا به تمام مسئولیت هایش بدون وقفه های متعدد در طول روز رسیدگی کند. دستیار اجرایی او برای او یک یادداشت روزانه همراه با برنامه ی فردای او می فرستد.

او درباره ی این سیستم برنامه ریزی می گوید: « ما یادداشت کردن را از پارسال شروع کردیم، و من نمی دانم که چطور بدون آن مدیریت می کردم. من به جزئیات اهمیت می دهم. با این روش، من نگران از دست دادن هیچ چیز نیستم.» شما می توانید این راهکار را بوسیله برنامه ریزی جزئی نگر تقلید کنید.

6. آنها خلاقیت را ترویج می کنند

بالاتر از همه ی عادت های این فهرست، ترویج خلاقیت خودتان شاید از همه مهم تر باشد. در هر سازمانی، ترویج و ایجاد خلاقیت نه تنها عامل موفقیت بلکه عامل ثبات موفقیت است.

و شاید هیچ کس به اندازه مدیرعامل فقید اپل استیو جابز به روح خلاقیت تجسم نبخشیده است. روش او برای رهبری خلاقانه آن چنان که خودش می گفت اهمیت دادن به طراحی و نوآوری در «وسایل روزمره» بود. او به خلاقیت می اندیشید، البته ما فطرتاً سهل انگار هستیم، گفته ی مشهور او: « خلاقیت فقط ایجاد ارتباط میان چیزها ست». وقتی از انسان های خلاق می پرسید که چگونه کاری را انجام دادند، احساس حماقت می کنید، زیرا آنها واقعاً آن را انجام نداده اند؛ آنها فقط چیزی را بیان کرده اند که پس از مدتی به نظرشان واضح می آمده است»

با وجود این، او معیارهای خلاقیت خود را به هرکس که زیر دستش کار می کرد القاء می کرد، و این امر سرانجام اپل را به قله رقابت رساند. اگر احتیاج دارید که بیش از این قانع شوید، بررسی کنید تا ببینید که مهم ترین عامل رشد سریع این شرکت در پنج سال گذشته خلاقیت بوده است. خواه راهکار جدیدی به کار بگیرید یا تمام راهکارهایی که بیان شد را امتحان کنید، تمام این عادت ها به عنوان ویژگی های مشترک بسیاری از مدیرعامل های موفق اثبات شده هستند.


:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
آنچه موجب نوآور بودن یک شرکت می‌شود چیست؟ مسلما یک ابتکار خلاقانه کافی نیست. اینکه لغت نوآوری در شرکت یا وب‌سایتی به شکل شعار وجود داشته باشد، کفایت نمی‌کند....

در این مطلب هفت مشخصه اساسی شرکت‌های نوآور ارائه می‌شود. شما می‌توانید چگونگی عملکرد شرکت خود را به کمک این مشخصه‌ها ارزیابی کنید.

1- راهبرد مناسب و منحصربه‌فرد

مسلما بارزترین مشخصه یک شرکت نوآور حقیقی، دارا بودن یک راهبرد مناسب و یکتا است. همه ما می‌دانیم که شرکت‌هایی مانند اپل، فیس‌بوک و گوگل به همین روش عمل می‌کنند. زیرا راهبردهای شفاف و بی‌پایانی را خلق می‌کنند و این روند همواره ادامه دارد. ممکن است یک شرکت نوآور کوچک‌تر در سطح جهانی مطرح نباشد؛ اما مدیران، کارمندان، شرکای تجاری و مشتریان آن، همگی درک شفافی از روش کار شرکت دارند.

اگر شرکتی دارای راهبرد منحصربه‌فرد بارزی نباشد، نوآور نخواهد بود. راهبردهای کلی نظیر «بهترین بودن»، مسیر نوآوری را مانند راهبردهای شفاف‌تری نظیر «کوتاه کردن مسیر دستیابی به فناوری ارتباطی تلفن همراه»، «تولید ایمن‌ترین خودروهای جهان» یا «تحویل همه چیز به همه جا» ارائه نمی‌دهند. اگر روش شما مبهم است یا در جهت متمایز ساختن شرکتتان در بازار رقابت، موفق عمل نمی‌کند، باید هرچه سریع‌تر آن را تغییر دهید.

2- نوآوری، ابزاری جهت دستیابی به اهداف راهبردی است

شرکت‌های بسیار خلاق، به نوآوری به شکل یک هدف نمی‌نگرند؛ بلکه آن را وسیله‌ای برای دستیابی به اهداف راهبردی می‌دانند. همان‌گونه که یک دوربین عکاسی خوب، ابزاری ضروری است که به عکاس امکان می‌دهد تا تصاویر حرفه‌ای را ثبت کند و همان‌طور که اره، وسیله اصلی کار نجار است، نوآوری نیز برای شرکت‌های دارای بصیرت، ابزاری اساسی در راستای دستیابی به اهداف راهبردی‌شان است. از این گذشته، اگر وب سایت‌های خلاق‌ترین شرکت‌های جهان را بررسی کنید، می‌بینید آنها نوآوری‌های خود را با بوق و کرنا اعلام نمی‌کنند، بلکه بیشتر به آگاهی جمعی می‌پردازند.

3- نوآوران، پیشتاز هستند

مساله‌ای که نوآوری، آن را بیش از هر چیز دیگری ارائه می‌دهد، پیشتازی در کسب‌وکار است. هنگامی که شرکت‌ها برای دستیابی به اهداف راهبردی از نوآوری بهره می‌برند، بدون شک پیشتاز در کسب‌وکارشان می‌شوند.

متاسفانه این همیشه به معنای موفق‌ترین یا سودآورترین بودن، نیست. شرکت‌های کمی مانند وب‌سایت آمازون با ایجاد بسیاری از استانداردهای تجارت الکترونیک، از آغاز، یک شرکت نوآور باشند.

از سوی دیگر، سال‌ها طول می‌کشد تا یک شرکت به سودآوری برسد. کورد (Cord) یکی از خلاق‌ترین شرکت‌های خودروسازی جهان در دهه‌های 1920 و 1930 بود که نوآوری‌های کارآمدی مانند انتقال‌دهنده نیرو به چرخ جلو و چراغ جلوی اتوماتیک را عرضه کرد. اما هرگز موفقیت مالی چشمگیری به دست نیاورد و در سال 1938 از چرخه تجارت خارج شد. درحالی‌که شرکت‌های نوآوری مانند اپل و گوگل به‌دلیل خلاقیت‌شان از نظر اقتصادی نیز موفق بوده‌اند. خلاصه کلام اینکه نوآوران، پیشتازند اما همیشه سودآور نیستند.

4- عمل‌گرایی نوآوران

اغلب شرکت‌های تجاری دارای کارمندان خلاق با ایده‌های فراوان هستند. حتی تعدادی از این ایده‌ها متناسب با نیازهای شرکت هستنند. اما آنچه نوآوران را از افرادی که می‌خواهند نوآور باشند متمایز می‌سازد، این است که آنها، ایده‌ها را به مرحله عمل درمی‌آورند. شرکت‌های خلاق اندکی وجود دارند که درباره ایده‌ها بیشتر از اجرای آنها گفت‌وگو کنند.

5- امکان شکست وجود دارد

بنا به استدلال بومگاردنر، مهم‌ترین مولفه فرهنگ کسب‌وکار برای یک شرکت نوآور این است که به کارمندانش آزادی و شهامت مواجهه با شکست را بدهد. اگر کارمندان باور داشته باشند که می‌توانند بدون در خطر افتادن موقعیت شغلی‌شان با شکست روبه‌رو شوند، گرایش بیشتری به اجرای پروژه‌های خلاقانه و پرخطری که می‌توانند امتیازهای بالقوه بسیاری برای شرکت هایشان به ارمغان بیاورند، نشان می‌دهند. به عبارت دیگر، درصورتی که کارمندان باور داشته باشند که حضور آنها به‌عنوان بخشی از یک پروژه شکست خورده، برایشان پیامدهای شغلی به بار خواهد آورد، از خطر کردن و بنابراین از نوآوری مانند یک بیماری مهلک اجتناب می‌کنند.

مهم‌تر از همه اینکه، اگر مدیران ارشد هنگام شکست، پاداش در نظر بگیرند، کارمندان گرایش بیشتری پیدا می‌کنند تا قبل از اینکه آن شکست موجب خسارت بیشتری شود، پروژه‌ها را به شکل منظم ارزیابی کنند و پروژه‌های ناموفق را متوقف سازند.

این امر موجب می‌شود که منابع و بودجه، آزاد شده و به تلاش‌های خلاقانه جدید اختصاص یابند. به هر حال، در کسب وکاری که امکان شکست وجود نداشته باشد، کارمندان معمولا پروژه‌های ناموفق را ادامه می‌دهند و حتی به این امید که پروژه با گذشت زمان به موفقیت خواهد رسید، بیشتر در امور مالی سرمایه‌گذاری می‌کنند. در این صورت، خسارت‌ها افزایش می‌یابند و اعتبار شرکت از بین می‌رود. بنابراین شرکت‌هایی که بابت شکست مجازات در نظر نمی‌گیرند و حتی افراد را تشویق می‌کنند، اغلب کمتر از آنهایی که مانع شکست می‌شوند، ناموفق هستند.

6- محیط سرشار از اعتماد

شرکت‌های نوآور، محیطی مملو از اعتماد برای کارمندانشان فراهم می‌کنند. نوآوری، ریسک قابل توجهی به همراه دارد. ایده‌های بسیار خلاق، در ابتدا احمقانه به نظر می‌رسند. اگر کارمندان نگران مسخره شدن به‌دلیل تبادل ایده‌های نامتعارف باشند، چنین نظراتی را با کسی مطرح نمی‌کنند. به این ترتیب، اگر کارمندان از سرزنش شدن بابت مشارکت در پروژه‌های ناموفق هراس داشته باشند، مشارکتی نخواهند داشت (گزینه شماره 5 را در بالا ملاحظه کنید).

هنگامی که کارمندان به یکدیگر اعتماد نداشته باشند، ناچارند که همیشه به اطرافشان دقت کنند و آن را زیرنظر داشته باشند. اگر آنها واهمه داشته باشند که ممکن است مدیران، ایده‌هایشان را دزدیده و به‌عنوان نظرات خود مطرح سازند، افکارشان را با کسی درمیان نمی‌گذارند.

از سوی دیگر، در صورتی که کارمندان باور داشته باشند که می‌توانند بدون هیچ ترسی، مسوولیت ریسک‌ها را به عهده بگیرند، اینکه از ایده‌های نامتعارف استقبال می‌شود، اینکه مدیران از نظرات آنها حمایت می‌کنند و به آنها بابت چنین افکاری بها می‌دهند، آنگاه این کارمندان می‌توانند خلاق باشند، ایده‌ها را به مرحله اجرا درآورند و شرکت را به سوی نوآوری هدایت کنند. به‌طور خلاصه، هنگامی که افراد در یک سازمان به یکدیگر و به سازمانشان اعتماد داشته باشند، خلاقیت و نوآوری توسعه می‌یابد.

7- استقلال

همراستا با مساله اعتماد، استقلال فردی و گروهی نیز، یکی از مولفه‌های اساسی نوآوری است. هنگامی که اهدافی شفاف با آزادی عمل به افراد و گروه‌ها ارائه می‌شود تا مسیر خود را جهت دستیابی به آن اهداف بیابند، زمینه مساعدی برای نوآوری ایجاد می‌شود.

اما درصورتی که مدیران همیشه مراقب اعمال افراد زیردست خود باشند و همه حرکات آنها را به دقت کنترل کنند، ایده‌های شخصی و خلاقیتی که لازمه نوآوری است، سرکوب می‌شود. آنچه که مسلم است، استقلال دادن به کارمندان احتمالا موجب پیش آمدن اشتباهاتی توسط آنها و برگزیدن روش‌های نامناسبی برای دستیابی به اهداف می‌شود. در بدترین صورت قضیه، آنها از خطاها و ناکارآمدی هایشان درس می‌گیرند و در بهترین حالت، روش‌های تازه و مناسب‌تری را جهت تحقق بخشیدن به اهداف کشف می‌کنند.

مهم‌تر از همه اینکه اگر شرکت‌ها افراد باهوش، توانمند و خلاق را استخدام کنند و به آنها در جهت حل مشکلات، آزادی عمل دهند، در این صورت آنها بهترین راهبردها را یافته و اجرا می‌کنند و با این کار، نوآوری را بهبود بخشیده و نهایتا موجب پیشرفت کل سازمان می‌شوند.


:: بازدید از این مطلب : 27
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
حضور برنامه ریزی شده و به جای رسانه های اجتماعی باعث می شود خدمات رسانی های تان به ثمر بنشینند و به شما این اجازه را می دهد که با مشتری هایتان در ارتباط مستقیم باشید.
از نظر مشتری تفاوت شما و رقیب تان دقیقا در چیست؟ این پرسش اساسی ترین دغدغه هر مشتری است و پاسخش همان نقطه تمایز شما از رقبای تان است. هر چه تصویر بهتری از خودتان در اذهان عمومی به وجود آورده باشید احتمال ثروت و سود بیشترتان خیلی بیشتر می شود.

حضور برنامه ریزی شده و به جای رسانه های اجتماعی باعث می شود خدمات رسانی های تان به ثمر بنشینند و به شما این اجازه را می دهد که با مشتری هایتان در ارتباط مستقیم باشید و تجارت تان را واقعا آنطور که باید و شاید جهانی کنید. در ادامه پنج نکته کلیدی را می خوانید که در این جهانی شدن بسیار مثمر ثمر خواهند بود.

1- در دسترس باشید

باید وقتی مشتری به شما نیاز دارد، آنقدر شما را در دسترس ببیند که هر لحظه از شما کمک بخواهد. در دنیای پویا و وابسته به اینترنت امروزی، باید آنقدر به مشتری نزدیک باشید که به راحتی بتوانند اطلاعات لازم را از شما بگیرند. کمک بخواهند یا تجربیات شان را در فضای حقیقی و مجازی به اشتراک بگذارند.

فقط روزی چند دقیقه زمان بگذارید و رسانه های اینترنتی را به دقت بررسی کنید یا کسی را برای این کار استخدام کنید و ببینید که پس از چند روز اطلاعات بسیار مفیدی درباره خواسته های مشتریان قدیمی و احتمالی تان به دست خواهید آورد.

2- سریع و دقیق پاسخ دهید

امروز دیگر به لطف اینترنت و تکنولوژی های پیشرفته همه چیز فوری انجام می شود. مشتری ها هم به فراخور همین شرایط دنبال عکس العمل های سریع هستند. حالا این پاسخ سریع چه زمانی ارزشمند است؟ وقتی پرسش مشتری را کامل و دقیق فهمیده و تمام جوانب و نیازها را به دقت سنجیده باشید. سال ها زمان گذاشته اید تا خم و چم بازار و فضای رقابت دست تان بیاید، حالا وقت آن رسیده که مشتری تان را درک کنید و سعی کنید زبان شان را بفهمید.

3- اهداف شان را بشناسید و کمک شان کنید با درایت تصمیم گیری کنند

رسانه های اجتماعی این فرصت را برای شما فراهم می کنند مستقیم با مشتری هایتان در ارتباط باشید و نظرات و انتقادات شان را درباره کالا و خدمت تان بشنوید. در این بازاریابی نزدیک و مشورتی انگار دارید غیرمستقیم به مشتری هایتان می فهمانید که «ما به حرف تان گوش می دهیم و دنبال پایه گذاری روابط طولانی مدت با شما مشتری های عزیزمان هستیم.»

وقتی واقعا نیازهای مشتری تان را بفهمید می توانید با اقدامات هوشمندانه، خلاقانه و دلسوزانه کاری کنید احساس راحتی کنند. حس کنند دوست شان دارید و مهم هستند.

4- با مشتری هایتان تعامل داشته باشید تا ارزش تان حفظ شود

فراموش نکنید که بازاریابی فقط درباره کالا و خدمات ارائه شده نیست. در واقع طرف دیگر این علم، مشتری است و شما در این کار به نوعی با آنها شریک هستید. این روزها تجارت های موفق بسیار بیشتر از گذشته تعاملی و مشارکتی شده اند. روش درست معرفی کالا این است که آن را مطابق سلیقه مشتری تولید و ارائه کنید، مطمئن باشید راه های دیگر هیچ کدام جواب نمی دهند و این روش جز با تعامل به نتیجه نمی رسد.

5- قضیه را کمی هم شخصی کنید

احتمالا روزهای اول شروع کارتان را خوب به یاد دارید. چهره اولین مشتری واقعی هرگز از خاطر آدم نمی رود. حالا به این موضوع فکر کنید؛ آیا مشتری های فعلی تان هم به همان اندازه به یادماندنی هستند یا خیر؟ روابط شخصی تر به نوعی بر روابط روزمره دیگر برتری خاصی دارند. یک راهبرد بازاریابی موثر با کمک رسانه های اجتماعی به شما این اجازه را می دهد که با مشتری هایتان روابط صمیمانه تری داشته باشید.


 


:: بازدید از این مطلب : 41
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
مشاغل زیر صرفا نیاز به مدرک دانشگاهی نداند و اگر دانشگاه نرفتید با توجه به علاقه تان میتوانید در این مشاغل درآمد زایی کنید.

نمایندگی بیمه
قطعا هر کسی به بیمه نیاز دارد. تقریبا همه ی مردم نیاز به بیمه دارند. نمایندگی های بیمه به تعداد زیادی وجود دارند. شرکت‌هایی هستند که افرادی را حتی بدون داشتن مدرک دانشگاهها برای اعطای نمایندگی استخدام میکنند. نمایندگی های بیمه انواع بیمه نامه را از قبیل عمر، تلفات خسارات و سلامت و... را صادر میکنند این یک فرصت خوبی برای درآمد زایی کسانی که مدرک دانشگاهی ندارند.


دستیار مدیر عامل
شما میتوانید به عنوان دستیار در شرکت ها مشغول به کار باشید. خیلی هم جالب و چالش برانگیز است. شما حتی اگر بتوانید سریع پیشرفت کنید گاهی اوقات میتوانید در شرکت به جای مدیر به امورات رسیدگی کنید مثلا مواقعی که مدیر عامل تان جلسه دارد فرصت خوبی است تا شما امور شرکت را راه بیندازید.


نقشه بردار
البته نقشه برداری که در پروژه های ساختمانی به کار میرود نیاز به تحصیلات دانشگاهی دارد در اینجا منظور این است که اگر دوست دارید برای باغچه تان حصار بگذارید یا برای حیواناتتان قفس طراحی کنید میتوانید مثل یک نقشه بردار عمل کنید و محیط اطراف را بررسی کرده طرح تان را پیاده سازی کنید. نقشه برداران اغلب اندازه گیری های دقیق انجام میدهند و مرزهای مالکیتی را تعیین میکنند. شما هم میتوانید با نقشه برداری از حیاط منزل و جمع آوری داده های و اندازه گیری های دقیق باغچه یا حوضی را برای حیاط منزل طراحی کنید.


تعمیرکار
سیستم های مکانیکی گرمایش و سرمایش اغلب با توجه به فصول دارای برنامه تنظیم تهویه هوا هستند. تعمیرکاران اغلب بر اساس تجربه ی طولانی مدت حرفه ای میشوند. تکنسین ها نیز همانند همین تعمیرکاران هستند. همچنین نصاب این وسایل الکتریکی از قبیل یخچال یا پکیج های دیواری این مشاغل بسیار درآمد زا هستند. بسیاری از ساختمان ها نیاز به نصاب برای این گونه وسایل دارند.


عریضه نویس دادگاه
عریضه نویسان دادگاه اغلب تمام رویدادها و مراحل قانونی و صحبت های کلی را که برای درخواست شکایات ارباب رجوع وجود دارد را مینویسند. برای اینکه در دادگاه ها به عنوان عریضه نویس مشغول به کار شوید باید دیپلم داشته باشید البته اگر پست مهم تری بخواهید باید حتما در دانشگاه ها تحصیل کرده باشید.


دستیار مشاوران حقوقی
دستیار وکلا اغلب کارهای جانبی انجام میدهند. مثلا حفظ و سازماندهی فایل ها، پاسخ گویی به ارباب رجوع، تهیه پیش نویس اسناد و ... . معمولا دانشجویانی هم که رشته های حقوق میخوانند میتوانند در دفاتر وکلا به عنوان کارآموز مشغول به کار شوند.


منشی پزشک
منشی گری جزء مشاغلی است که بازار کار بسیار خوبی دارد و فرصت های شغلی فراوان تری را نسبت به مشاغل دیگر دارد. مخصوصا در امر پزشکی وجود یک دستیار یا منشی بسیار نیاز است. منشی و دستیاران پزشک کارهای دفتری و اداری، برنامه ریزی، دادن وقت ویزیت به بیماران و قرار ملاقات های پزشک را هماهنگ میکنند.


وبلاگ نویسی
وبلاگ نویسی یکی از مشاغلی است که طرفداران زیادی دارد البته وبلاگ نویسان اغلب تحصیلات دانشگاهی دارند اما اگر تحصیلات دانشگاهی ندارید باید مهارت های این شغل را بدانید باید نمونه کارهایتان را برای شرکت ها بفرستید تا آنها اطمینان حاصل کنند که شما قادر به انجام این کار هستید.


مدیر تبلیغات آنلاین
مدیران تبلیغات آنلاین در قسمت های مختلفی از قبیل فروش، تبلیغات امن، قرار دادن آگهی ها و طراحی آنها، کمپین‌های تبلیغاتی فعالیت می کنند تا خدمات و محصولات شرکت های مختلف را به فروش برسانند.

راهنمای بهداشت دهان و دندان
یکی از مشاغل برتر که نیاز به مدرک دانشگاهی ندارد مربی یا راهنمای بهداشت است. البته این به معنای دندان پزشک نیست بهداشت دهان و دندان برای دانش آموزان، کودکان و خردسالان از اهمیت زیادی برخوردار است. در اینجا هدف ما راهنمای بهداشت و دهان و دندان است که در مورد بیماری ها و ارائه سایر خدمات دندان پزشکی و پیشگیری از بیماری های لثوی به کودکان و دانش آموزان آموزش میدهد. مربی بهداشت دهان و دندان باید دارای مدرک کاردانی و بالاتر از آن باشد.



:: بازدید از این مطلب : 39
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
همه ما تا به حال درباره افراد موفق و رمز و رازهایی درباره چگونگی رسیدنشان به موفقیت مطالبی خوانده‌ایم یا حرفهایی شنیده‌ایم؛ آنچه پیش رویتان است شاید اندکی متفاوت از آنهایی باشد که خوانده یا شنیده‌اید.


1 - یک ساعت مطالعه قبل از خواب
بیل گیتس رئیس شرکت مایکروسافت هر شب قبل از خواب حدود یک ساعت راجع به تمامی مسائل نظیر سیاست مطالعه می‌کند.
دانشگاه اسکس در سال ۲۰۰۹ مطالعاتی انجام داد که بر اساس آن ۶ دقیقه مطالعه روزانه می‌تواند استرس را تا ۶۸ درصد کاهش دهد. از دیگر خواص مطالعه در بلند مدت، ممانعت و به تاخیر انداختن ابتلا به آلزایمر گزارش شده است که تقریباً اکثر انسان‌ها به هنگام پیری تا حدودی به آن مبتلا می‌شوند. همچنین علاوه بر خواص ذکر شده برای مطالعه، مطالعه روزانه می‌تواند استرس را کاهش دهد و حافظه را قدرت بخشد.
نتایج مطالعه‌ای در دانشگاه انگلیس نشان می‌دهد که مطالعه روزانه تا ۳۲ درصد احتمال ابتلا به بیماری زوال‌شناختی را کاهش می‌دهد.

2 - خاموش کردن تلفن همراه و وسایل الکترونیکی
دکتر چارلز چیسلر استاد دانشگاه هاروارد آمریکا بر این باور است که نور آزاد شده از صفحه تلفن‌های همراه باعث فرستادن پیام‌هایی به ذهن ما می‌شود که ذهن ما را فعال نگاه می‌دارد و باعث می‌شود تا دستور آزادسازی مواد شیمیایی به هنگام خواب در بدن به تعویق بیفتد و برای خواب ما مشکل آفرین می‌شود. اگر می‌خواهید شب‌ها راحت و آسوده بخوابید تلفن همراه خود را در اتاق دیگری و دور از دسترس خود قرار دهید.

3 - قدم زدن قبل از خواب
مدیر عامل شرکت بافر، شب‌ها قبل از خواب مدتی را به قدم زدن اختصاص می‌دهد و این کار به او کمک می‌کند تا بر استرس‌های روزانه خود غلبه کند و از آن‌ها خلاص شود و بتواند بدن خود را آماده استراحت کند.
مطالعات اخیر نشان می‌دهند که پیاده روی می‌تواند خلاقیت افراد را افزایش دهد، بنابراین بسیاری از مشکلاتی که شما ممکن است برای آن‌ها راه حلی پیدا نکرده‌اید را یک پیاده روی شبانه حل و فصل کند.

4 - مدیتیشن
از روش‌های آزادسازی استرس روزانه به هنگام خواب در شب مدیتیشن است. مطالعه اخیر در سال ۲۰۱۴ نشان می‌دهد که در بین ۱۹ هزار مورد مطالعاتی همگی بعد از مدیتیشن به آرامش روانی رسیده بودند و در این مطالعه مدیتیشن به عنوان یک روش آرامش بخش معرفی شده است.

5 - انجام فعالیت‌های خلاقانه
ورا وانگ، همواره قبل از خواب به طراحی می‌پردازد. شاید بهترین زمان برای انجام فعالیت‌های خلاقانه در سکوت و آرامش شب باشد. مطالعات نشان می‌دهند که افرادی که سحر خیز هستند به هنگام شب در انجام فعالیت‌های خلاقانه موفق‌تر عمل می‌کنند. این گونه افراد به هنگام شب بهتر می‌توانند مسائل منطقی را تحلیل کنند و همچنین راحت‌تر به ارتباطات بین دو موضوع پی می‌برند و در نتیجه در فعالیت‌ها و عملیات‌های خلاقانه موفق‌تر ظاهر می‌شوند.

6 - برنامه ریزی روز بعد
مدیر شرکت اکسپرس آمریکا همواره قبل از خواب به بررسی برنامه روز بعد خود می‌پردازد و بنابراین قادر است صبح‌ها بعد از بیدار شدن بلافاصله به سراغ فعالیت روز و آنچه باید انجام دهد می‌رود. مطالعات صورت گرفته نشان می‌دهند که آن دسته از کسانی که شب‌ها قبل از خواب برنامه روز بعدی خود را آماده می‌کنند می‌توانند به مراتب انسان‌های موفق‌تری باشند و بعد از مدتی می‌توانند پیشرفت‌ها و قدم‌های بزرگی در زندگی بردارند.
 
مطالب مرتبط


:: بازدید از این مطلب : 73
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
نقش هیات‌مدیره هیچ‌گاه تا به این اندازه مهم نبوده است. تصمیماتی که هیات‌مدیره‌ها می‌گیرند بر شرکت‌ها، صاحبان آنها و حتی اقتصاد یک کشور اثرگذار است.

نقش هیات‌مدیره هیچ‌گاه تا به این اندازه مهم نبوده است. تصمیماتی که هیات‌مدیره‌ها می‌گیرند بر شرکت‌ها، صاحبان آنها و حتی اقتصاد یک کشور اثرگذار است. اثربخشی و کارآمدی هیات‌مدیره تنها یک امتیاز برای شرکت‌هایی که خوب اداره می‌شوند نیست، بلکه یک اصل و الزام برای تمام شرکت‌ها است.


هیات‌مدیره نیاز به برنامه دارد

نقطه شروع برای اداره یک هیات‌مدیره کارآمد با اداره یک کسب‌وکار خوب تفاوتی ندارد. همه چیز با یک برنامه شروع می‌شود. این درحالی است که بیشتر هیات‌مدیره‌ها چنین برنامه‌ای ندارند و تنها به موضوعات اولویت‌دار مدیران یا هر مورد فوری دیگری که پیش آید می‌پردازند، خواه یک موضوع مربوط به قوانین و مقررات مطرح باشد یا مساله کاهش سود و افت فروش. نیزه‌ها پرتاب می‌شوند و هر کجا که فرود آمدند اهداف حول آن تعیین می‌شوند و فریاد پیروزی سر داده می‌شود.

لازم است اعضای هیات‌مدیره نیز مانند تمام بخش‌های دیگر سازمان، از مدیرعامل گرفته تا کوچک‌ترین واحدها، ملزم به ارائه برنامه کاری و تعیین اهداف شوند.

 
احتیاط در مورد رئیس غیرموظف هیات‌مدیره

موضوع تفکیک نقش رئیس هیات‌مدیره و مدیرعامل همواره از موضوعات داغ هیات‌مدیره بوده است. آیا با تفکیک این دو سمت هیات‌مدیره بهتر اداره می‌شود؟ انتصاب یک عضو غیرموظف در سمت رئیس هیات‌مدیره پاسخی است به این ادعا که تفکیک این دو سمت به حاکمیت موثرتر منجر می‌شود اما آیا واقعا این‌طور است؟ پاسخ این است که مسلما بستگی دارد. انتصاب یک عضو مستقل در سمت رئیس هیات‌مدیره عالی است، به این شرط که ساز و کارهای مناسب برای جایگزینی وی در صورت لزوم و بدون دردسر وجود داشته باشد. همه باید این ذهنیت را داشته باشند که کسی رئیس مادام‌العمر هیات‌مدیره نیست و همان‌طور که از مدیرعامل انتظار می‌رود، رئیس هیات‌مدیره نیز باید عملکرد مناسبی داشته باشد.

منظور از «عملکرد» چیست؟ روسای خوب هیات‌مدیره جلسات را عالی برگزار می‌کنند، همواره به حرکات بدن افراد توجه دارند، اعضای ساکت را به شرکت در بحث ترغیب می‌کنند، می‌دانند چطور مانع از به حاشیه رفتن بحث شوند و قادرند حتی در مورد مسائل اختلاف آمیز، هیات‌مدیره را به اجماع برسانند. رئیس هیات‌مدیره باید رابطه کاری بسیار خوب و سازنده‌ای با مدیرعامل داشته و مسائل و چالش‌های جدی را با وی مطرح کند، نه اینکه از کنار آنها بگذرد و به این وسیله مورد احترام اعضای هیات‌مدیره قرار گیرند.


مسائلی نظیر شیوه انتصاب، انتصاب مجدد (و طول دوره)، شیوه ارزیابی و حقوق رئیس هیات‌مدیره همگی موضوعات مهمی هستند که خیلی از اعضای هیات‌مدیره توجه لازم را به آن ندارند. قبل از بروز مشکل و اختلاف باید به این مسائل پرداخت. آیا شرح وظایف شغلی برای رئیس هیات‌مدیره تعیین شده است؟ آیا تمام وظایف رئیس هیات‌مدیره در آن گنجانده شده است؟ آیا معیارهای انتخاب رئیس هیات‌مدیره تعیین شده است و وی به‌طور مرتب مورد ارزیابی قرار می‌گیرد؟
 
هیات‌مدیره باید پاسخگو باشد

هر طور که برنامه‌ریزی کنیم و هر طور که در مورد حاکمیت خوب سخنرانی کنیم هیچ ارزشی ندارد، مگر آنکه پشتوانه آن پاسخگویی واقعی باشد. امروزه خیلی از هیات‌مدیره‌ها خود را پاسخگو نمی‌دانند. بدیهی است هر هیات‌مدیره‌ای که برنامه می‌دهد باید خود را در قبال عمل به آن مسوول نیز بداند. توصیه می‌کنیم هیات‌مدیره‌ها به موضوع افشا (disclosure) توجه جدی داشته باشند و در مورد فعالیت‌ها و اقدامات خود اطلاع‌رسانی کنند. یک راه آن است که هیات‌مدیره برنامه‌ها و اولویت‌های اصلی خود را جمع‌بندی کند.

اما پاسخگویی هیات‌مدیره فراتر از این است. این‌طور نمی‌شود که هیات‌مدیره مدام در مورد عملکرد و پاسخگویی به مدیران تذکر بدهد و هر ساله بدون هیچ گونه ارزیابی اعضای هیات‌مدیره در سمت خود ابقا شوند. اما این کاری است که هیات‌مدیره‌ها انجام می‌دهند و به جای اینکه عملکرد اعضا مورد سنجش قرار گیرد تنها از محدودیت‌های مربوط به طول دوره سمت و سن بازنشستگی به عنوان راه حلی برای برکناری اعضای ضعیف استفاده می‌شود. جایگزینی اعضا تنها ابزاری نیست که هیات‌مدیره‌ها برای مقابله با نارسایی اعضا در اختیار دارند.

هیات‌مدیره‌های کارآمد روسایی دارند که برای هدایت اعضا وقت صرف می‌کنند یا طرح‌های مناسب برای توسعه هیات‌مدیره ارائه می‌دهند که این نیز می‌تواند آثار قابل توجهی به همراه داشته باشد. مشکل اینجاست که از این ابزارها استفاده نمی‌شود و تنها به موضوعاتی نظیر استقلال اعضای هیات‌مدیره یا تنوع میان آنان پرداخته می‌شود. این در حالی است که عملکرد و مشارکت واقعی اعضای هیات‌مدیره نیز اهمیت دارد.

 
فرهنگ هیات‌مدیره

وقتی خوب فکر می‌کنیم پاسخی که بیشتر هیات‌مدیره‌ها در مورد فرهنگ حاکم بر آنها می‌دهند تعجب آور است. بیشتر هیات‌مدیره‌ها در برابر این سوال یک پاسخ کلیشه‌ای می‌دهند: «ما همه با هم دوست هستیم» و با افتخار هم این را می‌گویند. هیچ فکر کرده‌اید اگر مدیران عامل شرکت‌ها هم جو حاکم میان خود را «دوستانه» توصیف کنند چه می‌شود؟ آنها بیشتر از عباراتی نظیر «نوآورانه»، «علاقه‌مند»، «متعهد» و «کاری» در توصیف خود استفاده می‌کنند. پس چطور است که هیات‌مدیره‌ها می‌توانند به دوستانه بودن خود افتخار کنند و آن را نشانه «حاکمیت خوب» هم بدانند؟ منظور ما این نیست که باید جو متخاصم و سختگیرانه در هیات‌مدیره وجود داشته باشد.

هیات‌مدیره در مورد شرکتی که بر آن نظارت دارد، سهامداران و ذی‌نفعان آن تصمیمات جدی می‌گیرد. بنابراین لازم است فرهنگ هیات‌مدیره از اینکه تنها به «کنار آمدن با خود» افتخار کنند به فرهنگی که در آن به عملکرد بها داده می‌شود تغییر کند. این اتفاقی است که در کمتر هیات‌مدیره‌ای رخ داده است. وقتی هیات‌مدیره از توجه بیش از حد به حفظ جو دوستانه فاصله گرفته و به اولویت‌های تعیین شده توجه کند، خواستار پاسخگویی می‌شود و بر عملکرد عالی تاکید می‌کند بر کارآمدی آن افزوده می‌شود.
 
مطالب مرتبط


:: بازدید از این مطلب : 31
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
استعفا دادن هم مثل هر کار دیگری راه و روش خود را دارد که افراد موفق و حرفه ای در این مورد به گونه ای متفات عمل می کنند که شما می توانید با دنبال کردن رازهای آنها استعفا دهید.

استعفا دادن هم مثل هر کار دیگری راه و روش خود را دارد که افراد موفق و حرفه ای در این مورد به گونه ای متفات عمل می کنند که شما می توانید با دنبال کردن رازهای آنها استعفا دهید.

برای استعفا میز کار خود را جمع می‌کنید. کشوهای خود را برای آخرین بار بررسی می‌کنید و کاغذها را برمی‌دارید. فایل‌های شخصی را از روی کامپیوتر پاک می‌کنید. کتاب‌هایی را که آورده بودید می‌برید و از در شرکت بیرون می‌آیید.

 شاید برای همه ما پیش آمده یا می‌آید که بخواهیم محل کار فعلی خود را ترک کنیم. ممکن است از حقوق و مزایای خود ناراضی باشیم. شاید هم از سختی کار. بعید هم نیست که همکارانی داشته باشیم که حتی گرسنگی و در خانه ماندن هم، به همكاري با آنها می‌ارزد.

طبیعتا در چنین شرایطی هرگز به این فکر نمی‌کنیم که شاید روزی بخواهیم به محل کار خود برگردیم یا اینکه به هر حال دنیای کار کوچک است و دیر یا زود دوباره با هم روبه‌رو می‌شویم. معمولا خیلی از ما در این شرایط، عمدا یا سهوا پل‌های پشت سر خود را به آتش می‌کشیم. هنر ترک شغل، چنان هنر مهمی است که اکثر نشریات دنیا به آن پرداخته‌اند. فوربس می‌نویسد: چگونه برویم که بتوانیم برگردیم؟
 
 از اصول ترک محترمانه و مودبانه شغل می‌گوید. هیدر هومان هم به‌طور اختصاصی در مورد ترک نخستین شغل صحبت می‌کند. مطالب مطرح‌شده در این حوزه کم نیستند.

1- باید بدانید که هزینه استعفا را برای خودتان کاهش دهید. استعفا به هر حال هم برای کارمند و هم برای شرکت هزینه دارد. هزینه استعفا برای کارمند، زمانی است که باید برای جست‌وجوی کار جدید وقت بگذارد و همچنین دل بریدن از مجموعه‌ای است که برای آن زحمت کشیده است.  تحمل ریسک و دشواری‌های آشنایی با محیط کار جدید هم از جمله هزینه‌های او است. استعفا برای سازمان هم هزینه دارد. باید به دنبال همکار جدید بگردد. احتمالا برای آموزش همکار قبلی هزینه‌های زمانی و مالی زیادی شده. کارمند قبلی با مشتریان و همکاران ارتباط‌هایی را شکل داده که باید همه از اول ساخته شوند.


2- به طور معمول ما در زمان ترک یک شرکت، به دلیل نارضایتی، بیشتر به دنبال افزایش هزینه‌های شرکت هستیم تا کاهش هزینه‌های خودمان. شاید خیلی از ما ناراحت نشویم که کار شرکت زمین بماند یا اینکه لااقل وقتی می‌بینیم در جست‌وجوی همکار جدید دچار مشکل هستند، برای لحظاتی – هر چند کوتاه – در دلمان احساس رضایت کنیم. ما فراموش می‌کنیم که در چنین تصمیم‌هایی، مهم این است که سود خودمان را حداکثر و هزینه‌های خودمان را حداقل کنیم. ایجاد بار هزینه برای دیگران، جز ارضای کوتاه‌مدت حس انتقام، حاصلی نخواهد داشت. ضمن اینکه در بلندمدت می‌تواند به شکل‌های مختلف برای خودمان دردسر ایجاد کند.

3- قدردانی و تشکر را فراموش نکنید. بعید است تمام روزها و ماه‌ها و سال‌هایی که در محیط کار هستید،‌ لحظات تلخ و نامطلوبی را تجربه کرده باشید. به هر حال لحظات خوب، تجربه‌های خوب، فرصت‌های خوب هم بوده است. از کسانی که در محیط کار بوده‌اند، تشکر کنید. حتی اگر شده به سختی بگردید و خاطره خوبی را که داشته‌اید با آنها مرور کنید. برای شکایت کردن همیشه فرصت هست و اتفاقا وقتی گردوغبار بحث و دلگیری‌ها فرونشست، شکایت اثر عمیق‌تری هم دارد؛ ولی ما معمولا می‌گوییم: بگذار حرف نگفته باقی نماند! ممکن است بمیرم و این یک جمله برای همیشه در دلم بماند! اعتراض‌هایی که در فضای ملتهب استعفا مطرح می‌شوند، جدی گرفته نمی‌شوند، خاصیتی هم ندارند. به بدترین شکل ممکن هم پاسخ داده می‌شوند یا مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند.

 
 4- به یاد داشته باشید که زمان استعفا،‌ زمانی نیست که تمام خشم فروخورده خود را خالی کنید. زمانی است که تصویری از حرفه‌ای و پخته بودن خودمان در ذهن اطرافیان ایجاد کنیم. به هر حال،‌ پس از ترک سازمان، حرف‌های مختلفی از ما نقل خواهد شد. اين قضاوت‌ها در بلندمدت می‌تواند سرنوشت ما را بسازد! در دنیای جدید فاصله انسان‌ها از هم، یک کلیک بیشتر نیست.

 
5- به هر دلیل و منطقی، آینده شغلی خود را در آن مجموعه نمی‌بینید، زمانی که در موقعیت خوب هستید، سازمان را ترک کنید. اگر مجموعه‌ خود را دوست ندارید و فکر می‌کنید که می‌خواهید دیر یا زود آنجا را ترک کنید،‌ تا آخرین لحظه ممکن، در آنجا نمانید: زمانی که مجموعه به هم می‌ریزد، مشکلات مالی جدی می‌شود، تنش‌ها افزایش می‌یابد و همه به دنبال مقصری هستند که زودتر مجموعه‌ را ترک کند شاید جا برای کار و زندگی دیگران بازتر شود! به خاطر داشته باشیم که یکی از نامطلوب‌ترین توضیحات در مورد گذشته شغلی می‌تواند این باشد که: «دیگر پروژه تمام شده بود و به من نیاز نداشتند». یا اینکه: «دیگر نمی‌توانستند حقوق من را بدهند». تینا نیکولای، به شوخی می‌گوید: اگر مدیر اداری هستید و قرار به تعدیل کارکنان است، خودتان را به‌عنوان آخرین نفر تعدیل نکنید! آنها یک سازمان بزرگ را ترک کرده‌اند و شما یک اتاق خالی را!

6- در برخوردتان حرفه ای عمل کنید! روند رسمی را طی کنید. اگر قرار است فرم‌هایی امضا شود. اگر قرار است مدارکی تحویل شود. اگر قرار است به نفر بعدی آموزش‌هایی داده شود. هیچ زمینه شغلی وجود ندارد که در کمتر از دو هفته بتوان آن را به صورت کامل رها کرد. زمینه‌هایی هم وجود دارند که ممکن است دوران گذار و تحویل به نفرات بعدی،‌ بیش از یک سال طول بکشد.


7- تمرکز روی کارتان را از دست ندهید. با همان دقت همیشگی کارتان را انجام بدهید. در مورد کار بعدیتان و اینکه آنجا چه موقعیتی و چه حقوق و مزایایی خواهید داشت، صحبت نکنید. هیچ‌وقت این حس را به اطرافیان خود ندهید که به خاطر کار بهتر در حال ترک کار هستید. حتی اگر با مدیرتان حرف می‌زنید نقد‌های خود را به شرایط فعلی بگویید؛ اما آنجا را با محل جدیدی که قصد دارید بروید، مقایسه نکنید. شما تا آخرین لحظه عضو این مجموعه هستید؛ دقیقا تا آخرین لحظه.
 
مطالب مرتبط


:: بازدید از این مطلب : 53
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()